Sunday, April 02, 2017

در جست‌وجوی معنای زندگی در ژاپن

یک شخصیت انیمه با موهای آبی و چشم‌های درشت و لباس پر از چین و پاپیون در خیابان راه می‌رود، بدون آنکه عجیب به نظر برسد. در نگاه اول به نظر می‌آید چشم‌ها بیش از حد درشت هستند، شاید نوعی بیماری خاص چشم باشد، اما وقتی تعداد بیشماری را با همین مشخصات می‌بینید شک بیماری از بین می‌رود. نوعی لنز مخصوص که مردمک و عنبیه را درشت‌تر از حد معمول نشان می‌دهد بین جوان‌های ژاپنی خیلی متداول است. هوا به شدت سرد است، اما توجهت را دامن‌های کوتاه و حریر که برای گرمای شرجی جزایر اقیانوس مناسب است و در تضاد با شالگردن‌های کلفت و بلورهای بافتنی‌شان قرار دارد، جلب می‌کند. می‌پرسم: «با این لباس کوتاه سردت نیست؟» در حالی‌که از سرما تکان می‌خورد می‌گوید: «سرد است ولی این چیزی است که جا افتاده و می‌پسندند. اینجا نمی‌شود هرکاری که دوست‌داری را انجام بدهی، معنای زندگی برای یک ژاپنی تابعیت از الگوی ارایه شده است؛ همین و بس»
برگزاری کریسمس، ولنتاین، هالویین، عید پاک، روز مردگان، انداختن صلیب، یا تراشیدن موی سر یا هر نشانه مذهبی دیگری در ژاپن به معنای دین نیست. دین این مردم چیست؟ پاسخ به این سوال در رابطه با جامعه ژاپن چندان راحت نیست. آنها نمی‌گویند چه دینی یا باوری دارند، چون نمی‌دانند، باور اعضای یک خانواده یکسان نیست و به عبارتی دنیای ماورایی مردم ژاپن به جز تعداد محدودی، نه در آسمان و کتب مقدس، همین جا روی زمین و آمیخته در انیمه، مانگا، تکنولوژی و مراسم‌های تقلید شده از جوامع غربی است، که هیچ ارتباطی با سرمنشأ دینی آنها ندارد. جامعه امروز ژاپن ساختاری به شدت صنعتی و اقتصادی دارد که افراد در آن بیش از آنکه فردی متعلق به جامعه باشند، کارمندان و کارکنان شرکت‌های بزرگ اقتصادی هستند. در چنین فضایی که اولویت با گروه و کار در گروه است، مجال چندانی برای عرضه صفات فردگرایانه نمی‌ماند. از این رو شناخت جامعه ژاپنی سوای کار و فعالیت اقتصادی گروهی، بسیار سخت و دور از دسترس است. از سوی دیگر آنچه تحت عنوان دین، باورها، آیین و فرهنگ شناخته می‌شود با سنت کهن زیست ژاپنی رابطه‌ای تنگاتنگ داشته و برگرفته از زوایای زندگی تاریخی مردم این جزیره است. در عین حال این بخش بسیار پنهان و فردگرایانه و تحت کنترل هنجارهای گروهی و اقتصادی تعریف شده از سوی حکمفرمایان جامعه مدرن ژاپن است. آنچه مشخص است امتزاج عجیب و نابرابر «امر مدرن و سنت ژاپنی» است که دومی بیشتر در حیطه شخصی و اولی در جامعه وضوح می‌یابد.
از شینتو تا بودا: علت غایی یکی است
به‌رغم وجود معابد شینتو یا بودایی درهر محله از شهرهای این کشور، دین یا آیین در زندگی ظاهری مردم ژاپن وضوح چندانی ندارد. با این حال مفهوم زندگی برای مردمان شرق دور به شدت با تعاریف ارایه شده از زندگی در آیین بودایی آمیخته و بسته به ساختار اجتماعی آن جامعه تعاریف جدیدی پیدا کرده‌ است. برای مثال در ژاپن پس از پیوستن دو آیین شینتو و بودا به یکدیگر و شکل‌گیری آیین شینتو- بودایی، مفاهیم آیینی در نزد ژاپنیان تغییر کرده و پاره‌ای مفاهیم بودایی از زندگی در ساختار فکری آنان جا افتاده است، به‌گونه‌ای که تفکیک پاره‌ای از این باورها از باورهای اصیل ژاپنی امروزه غیرممکن می‌باشد.
«شما برای علتی به دنیا آمده‌اید.» عنوان کتابی است، با موضوع «هدف زندگی» از نویسنده ژاپنی «کنتتسو تاکاموری» که در سال ٢٠٠٦ میلادی نوشته شده است. او و گروهی از نویسندگان ژاپنی در پی پاسخ به مفهوم زندگی در آسیا (شرق دور) مجموعه‌ای از کتب با مضمون معنای زندگی آسیایی در تقابل با مدرنیته را در سال‌های اخیر به رشته تحریر درآورده‌اند. برای این نویسندگان مفهوم زندگی در ساختار معنویت بودایی ریشه دارد. تاکاموری در کتابش می‌گوید: «وقتی پای مذهب به میان می‌آید، در آسیا با دو ساحت منطق در اذهان روبه‌رو می‌شوید، آنهایی که باور دارند، ایمان تماما دود و آیینه است و دسته دوم آنهایی که تابع تعالیم پیامبران، رسولان و اندیشه‌ورزان دینی و افراد مقدس هستند، آنان را نماد حقیقت می‌دانند. این دسته شاید حتی به معجزه‌بودن اعمال بزرگان آیینی اعتقاد نداشته باشند و تابع ساختار معقول و طبیعی رویدادها باشند، ولی حقیقت ارایه شده از سوی شخصیت‌های مقدس را امر واقعی می‌بینند. برای معتقدان به آخرت -از هر نوع مسلک و آیینی- تنها راه ورود به بهشت ایمان و آن‌هم از طریق مذهب میسر می‌شود.» این نویسنده و دو نویسنده همکارش استدلال می‌کنند از رخت تولد تا کفن هدف خاصی در زندگی حکمفرماست که اگر قابل شناسایی برای ما باشد باید تابع آن باشیم. این هدف براساس آموزه‌های «شین ران» از بین‌بردن ریشه‌های رنج و کسب لذت از بودن است. تنها در این صورت است که می‌توان از تولد در هیبت انسانی و جاویدان‌بودن در سعادت ابدی، شاد بود.
شین ران، آموزگار خوشبختی
شین-بودیسم یا بودیسم نوین که باور عمومی ژاپنی‌ها را شامل می‌شود، زاییده تقریرات آموزگاری به نام شین ران متولد قرن دوازدهم میلادی است. او مکتب خود را مکتب سرزمین خلوص واقعی می‌خواند. جایی که به گفته مولفان کتاب علت زندگی، تراژدی‌ها از دل اذهان خاموش و تاریک که معنای زندگی را نمی‌یابند، سردرمی آورند، آنها از قول شین ران می‌گویند: «البته که ما پیکسل‌های بی‌معنای کیهان نیستیم و درک این مهم احتیاج به ایمانی دارد که جهان مدرن فاقد آن است.» نظریات و فناوی شین ران شفاهی و تمثیلی است. همانند سایر متکلمان خاوردور، ادبیات شین ران نیز آمیخته با ادبیات و سرشار از استعارات ادبی است که فهم آن دانش بالایی می‌خواهد. دوبیتی معروف شین ران حکایت از آموزش، ممارست، ایمان و روشنایی دارد. او در این دوبیتی می‌گوید: «اگر میان خانه‌های چرخه زندگی تا مرگ بگردیم/ تنها یک عامل تنها می‌یابیم: ذهن شکاک»
به گفته مفسران آیین بودای نوین، این دو مصرع تفاوت میان علم و ایمان است. مصرع نخست ما را به پرسش و شک دعوت می‌کند و مصرع دوم شرط را پذیرفتن متون مقدس می‌داند. این دوگانه، زندگی است. آنها می‌گویند: «چه کسی بیشتر از این فریب در رنج است؟ بی‌ایمانان یا با ایمان‌ها؟ و این پرسشی بزرگ است» به گمان مفسران آیین شین ران معنای زندگی در پاسخ به این پرسش شکل می‌گیرد. آنها می‌گویند با نگریستن به عمق درون اگر هیچ نقطه سکون یا آرامش ذهنی نیابیم، در نهایت به چنگال مرگ گرفتار خواهیم شد. انسان باید دلیلی واضح و متقن برای زنده‌بودن خود بیابد. در این آیین، یافتن چنین دلیلی، هرچند وظیفه هر فردی است اما، به آسانی میسر نمی‌شود. برای اکثر مردم اهداف کوتاه‌مدت توقف‌کننده درک معنای زندگی هستند. به گمان تاکاموری باید میان اهداف موقتی راضی‌کننده و اهدافي که باقی و پابرجاست تفاوت قایل شد. آنها در کتاب خود به مصرعی از شین ران برای توصیف این دوگانگی اشاره می‌کنند. در این بیت شین ران می‌گوید: «مواجهه با یکپارچی و وحدت و حس کارایی در زندگی تنها برای کسانی میسر است که وضوح در جهت‌یابی خویش دارند و این هدف را با قدرت دنبال می‌کنند»
نیچه، ریلکه، سنکا
کتاب «علت زندگی» تنها برای بیان علت زندگی به آموزه‌های شین رانی اتکا نمی‌کند. نیچه، ریلکه، سنکا، تولستوی، ویکتور فرانکل و رمان نویسی مانند خوآن دیدیون از کسانی هستند که مفهوم زندگی توسط نوشته‌هایشان توضیح داده شده است. حتی در این کتاب نقل‌قولی از جک نیکلسون در فیلم «درباره اشمیت» آمده است.
در ادامه نویسندگان شواهدی از جرایم اجتماعی و افزایش آنها در جوامع امروزی مثال می‌زنند. در کشوری مانند ژاپن آمار رو به افزون خودکشی مثالی از نداشتن یا گم‌کردن مفهوم زندگی است. سایر ناهنجاری‌های اجتماعی، اعتیاد، قتل و ... نیز مثال‌هایی از فراگیرشدن «بی معنایی» است. آنها می‌گویند؛ رنج‌های زندگی از جنگ گرفته تا بی‌اخلاقی‌ها، بیماری و مرگ هم تراژدی‌های ناامید‌کننده زندگی هستند که می‌توان آنها را اصلاح کرد و اجتناب‌ناپذیر نیستند. در نهایت می‌توان گفت معنای زندگی در مفهوم معنویت جریان دارد، همانند رقصی در میانه زمین و آسمان است. تابع هر آیین یا باوری‌بودن مستلزم دربرداشتن معنایی است که اتصال فرد به عمق زندگی از طریق داشتن باوری معنوی میسر می‌شود. معنویتی که در جهان مدرن امروزی ژاپن یا هر کشور دیگری گم شده است.

فرناز خطیبی‌جعفری . روزنامه‌نگار . توکیو

No comments: