Friday, February 05, 2010

اصلاحات ژاپني، حسرت ايراني

اصلاحات ژاپني، حسرت ايراني
نوسازی ژاپنی به تویوتا و سونی ختم شد، اصلاحات ایرانی به کهریزک و اوین. عمر نوگرایی امیرکبیر فقط سه سال بود و عمر اصلاحات میجی بیش از نیم قرن. چرا؟

همزمان با عصر ناصری، در ژاپن، امپراتور نوجوانی پانزدهساله به نام موتسوهیتو به تخت نشست. ژاپنی که مرد جوان تاج و تختش را به میراث برده بود، گرفتار عقبماندگی مزمن ناشی از رقابت و جنگ مدام میان شوگونهای خودمختار و قطع هرگونه روابط خارجی با جهان بیرون بود. در تمام دوران پیش از عصر موتسوهیتو که لقب میجی را برای خود برگزید و اصلاحات ژاپنی به پیروی از او اصلاحات میجی لقب یافت، ورود و تردد خارجیان به خاک ژاپن ممنوع بوده، کشور در تاریکی مشابه قرون وسطی اروپا غوطهور بود. نخستین اتفاقمهم در تاریخ ژاپن پیشاز میجی، حضور ناوگان آمریکا بهرهبری دریاسالار پری در بنادر ژاپن بود که این کشور را وادار ساخت مبادله تجاری با آمریکا و به دنبالش با جهان غرب را بپذیرد. حضور خارجیان بر نخبگان ژاپنی بیش از پیش مشخص ساخت که تا چه حد از جهان عقب ماندهاند.

ظهور میجی حاصل چنین اجماعی برای جبران یک عقبماندگی تاریخی بود. در نخستین گامها دانشجویانی از ژاپن برای کسب علم به غرب اعزام شده، مربیانی از اروپا و آمریکا عهدهدار آموزش کادر اداری و ارتش نوین ژاپن شدند. به یمن این ارتش، شوگونهای خودمختار یکبهيک مغلوب قدرت مرکزی گشته و بعد از قرنها قدرت واحدی از طریق یک دولت مدرن بر کشور حکومت کرد. صنایع جدید و خط آهن احداث و نظام طبقاتی شوگونی به همراه سلطهطلبیهای ساموراییها با خون و آهن سرکوب شد. ژاپن تنها نیمقرن پس از آغاز اصلاحات، توانست در جنگی تمامعیار روسیه‌ی تزاری را در هم کوبیده و قدرت بلامنازع شرق دور گردد. قدرتی که امروز دومین اقتصاد بزرگ جهان است!

همزمان با عصر میجی، در ایران میرزا تقیخان امیرکبیر با اعزام دانشجو، استخدام مربیان خارجی و نوسازی ساختار اداری و نظامی کشور تلاش کرد ایران را از تاریکی ضعف به روشنایی قدرت وارد سازد. در هر دوکشور قبل از آغاز اصلاحات، ساختار فئودالی و سنتسالاری وجود داشت. هر دو کشور شروع اصلاحات را مدیون ضربه نظامی بودند که غرور ملیشان را جریحهدار کرد: ایرانیان آن سوی ارس را به روسها واگذاردند و ژاپنیها سرزمین مقدسشان را توسط آمریکاییها گشوده دیدند. در هر دو کشور شاهان حاکم هم سن و سال و تحت نظارت وزیر نخبه‌ی خواهان اصلاحات بودند. نوسازی ژاپنی به تویوتا و سونی ختم شد، اصلاحات ایرانی به کهریزك و اوین. عمر نوگرایی امیرکبیر فقط سه سال بود و عمر اصلاحات میجی بیش از نیم قرن. چرا؟ چهبلایی سر ما آمد؟ چه تفاوتهایی بهرغم این شباهتها سرنوشتی تا بدینپایه متفاوت را برای دو ملت رقم زد؟

پاسخ ساده شاید اشاره به نقش استبداد و استعمار در ایران باشد. مثل همیشه میتوانیم بگوییم لعنت بر قجر بیخاصیت، امان از مکر انگلیس...میشود مثلهمیشه پناه برد به داییجان ناپلئونیسم و از یاد برد که ژاپنیها نیز در هنگام شروع اصلاحات خود امتیازات متعدد تجاری به قدرتهای غربی واگذار کردهبودند و همچنین حکومت میجی در استبداد تنه به تنه ی همتای ناصری خود در دارالخلافه تهران میزد. میشود از توطئه‌ی مهدعلیا و درباریان علیه اصلاحات امیرکبیر سخن گفت و اشاره به تمام دسیسههای شوگونهای صاحبقدرت علیه نوسازی میجی در ژاپن نکرد. میشود بار مسوولیت شکست آنچه که حالا ما هستیم را بر دوش سنتگرایی گذاشت و عمدا قیام مسلحانه‌ی ساموراییهای حافظ سنت علیه اصلاحات میجی را نادیدهگرفت اما این پاسخهای ساده، مثل همه‌ی این سالها باز ما را گمراه میکند چون جواب ما نیست. چهمسائلی باعث شدند ژاپن میجی آفتاب تابان جهان باشد و ایران ناصری بعد از یک قرن و نیم همچنان بهدنبال قانون و عدالتخانه؟

پاسخ به این سوال مشارکت جدی تک تک خوانندگان این نوشته را میطلبد. شما چطور فکر میکنید؟ کجای این نقشه گم شدهایم که ژاپنیها راه را جستند و ما درجا زدیم؟ ما چگونه ما شديم؟

_____________________________________
منابع
کریم خان زند و زمان او-نوشته پرویز رجبی
تاریخ ایران باستان-دکتر محمد جواد مشکور
تاریخ ایران زمین-دکتر محمد جواد مشکور
دو قرن سکوت-دکتر عبدالحسین زرین کوب
ما چگونه ما شدیم-صادق زیبا کلام
تاریخ تحولات اجتماعی ایران-مرتضی راوندی
سیاست و اقتصاد عصر صفوی-دکتر باستانی پاریزی
از اسطوره تا تاریخ-دکتر مهرداد بهار
شاه عباس کبیر-نصرالله فلسفي

اصلاحات ژاپنی، حسرت ایرانی
اميرحسين كاميار، روزنامه نيم نما


No comments: