Monday, April 20, 2009

قاليباف:توكيو هم منوريل نداشت


قاليباف:توكيو هم منوريل نداشت
شهردار تهران در خصوص احداث مونوريل در تهران گفت: با بازديدي كه در سفر خود از شبكه منوريل ژاپن و استراليا داشتم،
مصمم‌تر شدم كه منوريل حتماً جزء سيستم‌هاي حمل و نقل عمومي نيست
به گزارش فارس، محمد باقر قاليباف امروز در حاشيه مراسم بزرگترين مجتمع بازيافت خاورميانه در جمع خبرنگاران افزود: در توكيو هم سيستم منوريل وجود نداشت و از يك نوع قطار هوايي كه در نقطه‌اي خاص بود استفاده مي‌شد، چرا كه در آن محل، امكان استفاده از مترو وجود نداشت
وي ادامه داد: من فقط منوريل را به معناي واقعي در سيدني به طول حدود 3.5 كيلومتر در يك محل تفريحي كه توريست‌ها بابت هر نفر مبلغ 12 دلار پرداخت مي كردند، ديدم

اینهم تصاویر زیبایی از منوریل در توکیو

Sunday, April 19, 2009

متن کامل سخنرانی آقای یا.سو.اُ ها.یا.شی ریاست جترو در روز گشایش نمایشگاه فرهنگ و فرش ایران در ژاپن

متن کامل سخنرانی آقای یا.سو.اُ ها.یا.شی ریاست جترو در روز گشایش نمایشگاه فرهنگ و فرش ایران در ژاپن
27/12/1388

خانم ها و آقایان سلام.

برگزاری مراسم فرهنگ و فرش ایران به مناسبت هشتادمین سالگرد ایجاد روابط سیاسی ایران و ژاپن را شادباش می گویم و صمیمانه سپاسگزارم که این جانب را به مراسمی با این شکوه و عظمت دعوت فرمودید.

فرش ایران یکی از مهم ترین کالاهای صادراتی ایران به ژاپن به شمار می آید. فرش ایرانی که با زحمت زیادی بافته می شود و از زاویه های گوناگون رنگ آن متحول دیده می شود ، بسیار عرفانی است و قلب بسیاری از مردم ژاپن را به سوی خود جذب کرده است.

هم چنین گذشته از زیبایی طراحی فرش ایرانی ، گفته می شود که فرش ایرانی رطوبت را به خود نمی گیرد که با اتاقهای سنتی ژاپنی نیز سازگار است.

این جانب به مناسبتهای گوناگونه به ایران سفر کرده ام و از روی علاقه و اشتیاقی که به سنت و فرهنگ ارزشمند این کشور داشته ام چند بار به کارگاههای فرش بافی سر زدم.

یکایک فرش هایی که بافندگان برجسته ایرانی با عشق و علاقه زیادی بافته اند ، ویژگیها و زیباییهای ویژه خود را داشته و بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم. این جانب در خانه خود نیز یک فرش زیبای ایرانی دارم که البته چندان بزرگ نیست.

شنیده ام که در این نمایشگاه یک سری فرش های بی مانند و دارای ارزش های تاریخی به نمایش گذاشته شده است. بسیار خرسندم که برای ژاپنی ها فرصت مغتنمی فراهم شده است تا با فرهنگ کهن و گوهر تاریخ طولانی و شور و شوق مردم ایران از نزدیک آشنا بشویم.

سازمان جترو در سال 2006 میلادی با همتای خود ، سازمان گسترش بازرگانی ایران یادداشت تفاهمی مبنی بر همکاری در گسترش بازرگانی دو کشور امضا کرد و از گسترش صدور کالاهای ایرانی به ژاپن پشتیبانی می کند.

امیدوارم برگزاری این نمایشگاه باعث گردد تا نه فقط از بعد اقتصادی بلکه از دیدگاه فرهنگی نیز مبالات دو ملت بزرگ ایران و ژاپن گسترش یابد و شاهد نزدیکی هر چه بیشتر دو کشور باشیم.

از حسن توجه شما سپاسگزارم

برگرفته از
اتحادیه فرش ایران در ژاپن
http://www.carpet-association.jp/Persian/event-News/1388/006.htm

Thursday, April 16, 2009

الگوی توسعه ژاپن توسعه و بهره وری؛ تمایزات دو ملت


الگوی توسعه ژاپن توسعه و بهره وری؛ تمایزات دو ملت
یک حکیم و فرزانه چینی روزی به پادشاه چین گفته بود: «از پیروزی چیزی عایدمان نشد پس شکست را بگو» عبارت پندآموزانه ای که گویا در تمام دو قرن گذشته خصلت ژاپنی بر آن سرخم کرد.
توسعه ژاپنی سال هاست که مورد توجه کارشناسان و متخصصین جهانی توسعه قرار گرفته و زبانزد عام و خاص است. پیرامون این موضوع هزاران مقاله در مدح و تمجید این انقلابواره صنعتی و آموزشی نوشته و گفته شده است. صدها کتاب و فیلم ساخته شده و هنوز نیز ادامه دارد. اکنون پس از ربع قرن از آخرین تحول غول آسای ژاپنی به نظر می رسد که مقایسه دو کشور ایران و ژاپن به تدریج به امر مبتذل تبدیل شده است که به تدریج این مقایسه جای خود را به کشورهایی چون سنگاپور، تایوان و تایلند داده است. اما الگوی ژاپنی که به نظر می رسد مورد تأسی دیگر کشورهای آسیای جنوب شرقی شد می تواند ما را در موقعیت های توسعه ای یاری رساند. ژاپن در دو قرن اخیر جایگاهی یافته که مورد شگفتی بسیاری از کشورهای منطقه وهمسایه خود شده است. شگفت آنکه آنان در ربع قرن اخیر هر کدام به نحوی خود را به سطحی از ثبات، رفاه، و آرامش نسبی رسانده اند اما ایرانیان هنوز اندر خم یک کوچه‌اند. گزارش اخیر پیرامون نحوه و چگونگی الگوی توسعه ژاپنی است و چشم اندازی که به آینده دارد.
می‌دانیم که رشد اقتصادی با توسعه اقتصادی متفاوت است و باز هم می‌دانیم رشد، یعنی بالا رفتن سطح تولید، اما توسعه یعنی رشد به علاوه تغییرات در مراحل تولید؛ به عبارت دیگر رشد شامل طول و عرض کالا می شود اما توسعه شامل تغییراتی مانند بالا رفتن سطح معلومات عمومی مردم، بهبود مدیریت، تکنیک، سطح بهداشت عمومی و غیره است. به بیان دیگر می‌توان گفت، رشد کمیت و توسعه کیفیت است. مهم و لازم این است که رشد و توسعه باید با هم انجام گیرد، رشد به تنهایی کافی نیست.
توسعه و پیشرفت ژاپن از اوایل قرن بیستم و یا حتی از زمان به قدرت رسیدن امپراتور میجی، در سال ۱۸۶۸، آغاز نشده، بلکه پایه و اساس تحول فکری و اجتماعی ژاپن، قرن ها پیش از آغاز انقلاب میجی پایه‌گذاری شده و از قرن هجدهم بتدریج آثار و نتایج آن ظاهر شده است.
سرزمین ژاپن بریده از خاک اصلی آسیا در منتهی الیه این قاره قرار گرفته است. همین فاصله از قاره آسیا و دوری از مناطق پر رفت و آمد جهان سبب شد این کشور همیشه در طول تاریخ از حمله و تجاوز قبایل و ملل دیگر در طول قرون متمادی در امان بماند و آسیبی از خارج به آن نرسد. از قرن هجدهم به بعد هم که دولت های اروپایی در اندیشه گسترش قلمروهای خود و یافتن مستعمرات و بازار برای فروش تولیدات خود بودند، به لحاظ دور افتادن ژاپن و نیز با توجه به بی‌میلی دولت این کشور به برقراری ارتباط نزدیک با کشورهای دیگر، دولتهای اروپایی هم تلاش زیادی برای نفوذ در بازارهای ژاپن از خود نشان ندادند و تنها بازرگانان هلندی یک یا دوبار در سال اجازه ورود به بندر ناکازاکی ژاپن را داشتند. بدین ترتیب این کشور موفق شد، به مدت طولانی از سلطه و استثمار غرب در امان بماند. اما ایران به واسطه موقعیت استراتژیک خود که در قلب آسیا و بر سر راه اروپاییان قرار گرفته بود، افزون بر اینکه در طول تاریخ همواره مورد تهاجم چادرنشینان و قبایل نیمه متمدن قرار گرفته و خسارات و آسیب های بسیاری را متحمل شده است، قرن هجدهم به بعد هم با باز شدن پای اروپاییان به غرب آسیا ضربات و آسیب های جبران‌ناپذیر تازه‌ای را متحمل شد و بدین سان نتوانست توسعه پیدا کند.
دور افتادن ژاپن از قاره آسیا و فاصله آن از خاک اصلی سبب شد این کشور در طول تاریخ از حمله و تهاجم دشمنان به خاک خود در امان بماند. با اینکه سپاه مغول تقریباً تمام آسیا و قسمتی از اروپا را درنوردیده بود، در دو حمله‌ای که در سال های ۱۲۷۴و ۱۲۸۱ میلادی، قوبیلای قاآن با صد کشتی به جزایر ژاپن نمود، هر دوبار با ناکامی مواجه شد و با وجود پیاده کردن نیرو در شمال جزیره کیوشو، از تسخیر این کشور چشم‌پوشی کرد. بدین ترتیب، ژاپن موفق شد، بدون اختلاط با نژاد، مذاهب و زبانهای مختلف بیگانه، اصالت و پاکی خود را حفظ کند و تقریباً خالص باقی بماند و دارای فرهنگ و آداب و رسوم واحدی باشد. در حال حاضر، بسیاری از ژاپن شناسان، همین خالص بودن نسبی نژاد، زبان، مذهب و به طور کلی فرهنگ این ملت را یکی از دلایل رشد سریع آن به حساب می‌آوردند.
ژاپن با انتخاب سیاست انزوا و بستن مرزهای خود به روی اروپاییان، نه تنها از استثمار و مداخله غربیها در امور داخلی خود در امان ماند و توانست در دورانی که دیگر ملتهای آسیایی، مانند هند، چین و حتی ایران، تحت سلطه ممالک غربی قرار گرفته، به شیوه‌های گوناگون استثمار می‌شدند، حاکمیت ملی خود را حفظ کند و با مشاهده تجربیات تلخ کشورهای بزرگی چون هند و چین که به شدت تحقیر شده و آلت دست امپریالیسم قرار گرفته بودند، نیروهای خود را بسیج و تقویت نماید، تا به هنگام گشودن دروازه‌های خود به روی غرب، آمادگی و قدرت لازم برای رویارویی داشته باشد، بلکه از این طریق توانست با جلوگیری از واردات کالاهای خارجی و تقویت و رونق کارگاههای صنعتی بومی و قدیمی، صنایع داخلی خود را توسعه دهد، به طوری که هنگام گشودن دروازه‌های خود، صنایع بومی آن، آمادگی رقابت با تولیدات خارجی را یافته بودند و این صنایع در واقع با دارا بودن افراد ماهر و متخصص و صنعتگران کاردان توانستند، پایه و اساس صنایع جدید و مدرن ژاپن را در نیمه دوم قرن نوزدهم تشکیل دهند و کمک به رشد سریع صنعتی این کشور کنند. تردیدی نیست، اگر ژاپن هم مانند چین، هند و ایران، نزدیک و در دسترس اروپاییان قرار داشت، نمی‌توانست، با موفقیت سیاست انزوا را به مورد اجرا گذاشته و مدت دو قرن و نیم از تجاوز و سلطه غرب به خاک خود جلوگیری کند و در این صورت صنایع آن نیز ممکن بود، به سرنوشت صنایع ایران، هند و کشورهای دیگر دچار شود.
در سال ۱۸۵۴ ژاپن با تهدید امریکا مجبور به گشودن دروازه‌های خود به روی غربیها شد، با وجود احساس کینه قبلی به محض مشاهده روش‌های پیشرفته و تکنولوژی جدید آنان زود تغییر عقیده داده، به تحسین اروپاییان پرداخته، تا جایی که فرهنگ قدیمی و تفکر خود را به دور انداخته، با علاقه و فروتنی زیاد به غرب نزدیک شد و کوشید با تمدن و فرهنگ جدید هرچه بیشتر آشنا شود و آن را به ژاپن انتقال دهد. در سایه همین واقع‌بینی و انعطاف‌پذیری بود که این کشور توانست در مدت زمان بسیار کوتاهی به پیشرفتهای حیرت‌آوری در تولید و تجارت دست یابد. چنانکه در سال ۱۹۰۵ میلادی با غلبه بر کشور بزرگ اروپایی، روسیه، نظر جهانیان را متوجه خود ساخت.

بعضی از ژاپن‌شناسان در نوشته‌های خود، رمز پیشرفت و توسعه ژاپن را بیش از همه اعتقاد و پیروی مردم این کشور از تعلیمات حکیم بزرگ کنفوسیوس دانسته‌اند. یکی از ژاپن‌شناسان معروف که شهرت جهانی کسب کرده و دارای تألیفات زیادی در زمینه‌های مختلف فرهنگی و آموزشی ژاپن است، پروفسور «در» (Dore) است او معتقد است، تعلیمات کنفوسیوس که بیشتر ژاپنی‌ها پیرو آن هستند. نفوذ فراوان در نحوه تفکر، رفتار و شکل‌گیری خلقیات مردم ژاپن داشته است. پروفسور «در» موفقیت سایر ممالک شرق آسیا را هم که اکنون به «حوزه فرهنگی کنفوسیوس» معروف شده است (تایوان، کره جنوبی، هنگ کنگ و سنگاپور) همانا احترام به افکار و تعلیمات کنفوسیوس و الگوبرداری آنها از ژاپن می‌داند.
ژاپن برای انتقال تکنولوژی صنعتی و نظامی و ساختن یک کشور قوی، برقراری رابطه با ممالک غربی را ضروری دانسته و با نزدیکی حساب شده به آنان با درک، اخذ و جذب روشهای علمی و دانش جدید توانست با شتاب در ردیف کشورهای صنعتی قرار گیرد و در سایه تواناییهای صنعتی و نظامی، خود را از سلطه غرب رها سازد. و افزون بر گسترش سرزمینهای تحت قلمرو خویش در شرق آسیا، کشور بزرگ و پهناور اروپایی روسیه را هم شکست دهد.
ژاپن پس از دو قرن انزوا در سال ۱۸۵۴ میلادی با ورود دریادار «پری» به خلیج توکیو و تسلیم التیماتوم رئیس جمهور امریکا به مقامات نظامی ژاپن، با وجود مخالفت افرادی چون شخص امپراتور، ناگزیر به گشودن بنادر ژاپن بر روی کشتی های امریکایی و سپس سایر کشورهای غربی شد و از نزدیک با آنها ارتباط برقرار کرد. اما این اتفاق ناخواسته سبب شد این کشور به گسترش مبانی علم و دانش جدید در غرب و پیشرفتهای فنی آنها در زمینه‌های مختلف آشنایی بیشتری پیدا کرده و به این نتیجه برسد که خواهی نخواهی غرب را باید مظهر علم و تفکر منطقی به حساب آورد. با توجه به شکاف عظیمی که بین خود و اروپاییان مشاهده می کرد به این فکر افتاد که قرار است در آینده به سرنوشت کشورهای تحت سلطه چون چین و هند دچار نشده و همانند آنها خوار و ذلیل نشود لازم است هرچه سریعتر با دانش جدید و تمدن اروپایی آشنا شود تا خود را از نظر صنعتی و نظامی قوی ساخته، دارای ارتشی قوی و کارآمد و صنعت نو و پیشرفته باشد. اما همزمان با اخذ روشهای جدید علمی و تکنولوژی مدرن، کشتیهای جنگی و توپخانه‌ مجهز، ژاپن نیاز به نظام اجتماعی تازه دارد تا بتواند در سایه آن تغییرات و تحولات را به خوبی پذیرا باشد.
اگرچه همه ژاپنی‌ها در اصل خواهان کشوری قوی و متحد بودند اما در انتخاب استراتژی پیشرفت و میزان گرایش به غرب توافق کامل در بین آنها وجود نداشت. سنت‌گرایان که در اقلیت قرار داشتند با تعصب و علاقه‌ای که به حفظ سنتها و فرهنگ کهن کشورشان داشتند تمایل چندانی به دگرگونیهای بزرگ فرهنگی و اجتماعی نشان نمی‌دادند. در واقع آنها فقط خواهان میوه فرهنگ غرب یعنی انتقال تکنولوژی و روش های جدید به کشور خود بودند اما تمایلی به کشت و پرورش نهال و درخت تمدن جدید نشان نمی‌دادند. اما در مقابل نوگرایان که اکثریت بزرگی از افراد جامعه را تشکیل می دادند به خوبی آگاه بودند که اخذ تمدن غرب را نمی‌توان محدود به انتقال تکنولوژی و روش های نوکرد بلکه ابتدا باید نهال و یا جوهر تمدن غرب را اخذ کرده و در وجودشان پرورش دهند. به نظر آنها تمدن بشری همان نحوه اندیشیدن توده‌ها است. پس پیش از هر کاری لازم است در نحوه اندیشیدن و تفکر عمومی جامعه تغییر و تحول ایجاد شود. آنها اعلام کردند: «داشتن دولت تازه و اسلحه‌های آتشین برای توسعه و پیشرفت کافی نیست بلکه باید افکار واندیشه‌هایی که اساس و پایه تحولات و پیشرفت غرب را تشکیل می‌دهد تفهیم شود. تفکری که موجب پیدایش و رشد علم و دانش جدید در اروپا شد و تحقق آنها تنها از طریق اجتناب از سرسختی ها و تعصب های خشک و برقراری رابطه حسنه و دوستی با کشورهای دیگر امکان‌پذیر است. چون با ادامه کینه، دشمنی و عدم سازگاری و هم‌آهنگی با آنها نباید انتظار کمک و راهنمایی که سخت به آن نیازمندیم از غربیها داشت. با درک و پذیرش این واقعیت تصور اینکه مدیران و دولتمردان امپراتوری نباید متشکل از تعداد افراد خودی کم‌تجربه باشند و سیاست خارجی کشور را برپایه ضدیت با غرب و مبارزات ضد اروپایی استوار سازند قوت گرفت و اعتقاد بر این شد که سیاست‌گذاران کشور باید متشکل از افراد جوان و آگاه و با انرژی باشند که حقایق موجود در جهان را به خوبی درک و لمس کرده و با واقع‌بینی و مصلحت اندیشی و آینده‌نگری، نه تنها آمادگی نزدیکی و همکاری با تمام کشورهای جهان را داشته باشند بلکه برای ساختن یک ژاپن نیرومند، پیروی از روشهای غرب و مشاوره با آنان را هدف و خط‌مشی خود قرار دهند.
بدین ترتیب برای تحقق آمال و خواستهای خود به تدریج ضمن پذیرش برتری و تسلط غرب از تصمیم خود به اخراج بیگانگان از کشورشان منصرف شده و کوشیدند با استفاده از موقعیت موجود یعنی حضور غربیها در ژاپن در کمترین مدت با روشهای علمی و تکنولوژی پیشرفته آنها آشنایی کافی پیدا کنند تا با تقویت قدرت نظامی و تواناییهای صنعتی خود بتوانند در آینده از موضع قدرت با اروپاییان برخورد کرده و به سلطه آنها بر ژاپن خاتمه داده و جلو تجاوزات احتمالی را هم بگیرند.
با توجه به انعطاف‌پذیری و نوپذیری حیرت‌آور ژاپنی ها به آسانی و به سرعت اختلاف و ستیز با غرب به دوستی و تفاهم در میان ژاپنی‌ها و آنان تبدیل شد. قابل ذکر است که آمادگی‌ برای پذیرش روشهای نو و استفاده از تجربیات دیگران همیشه یکی از ویژگی های این ملت محسوب می‌شده است و در واقع آن را باید رمز موفقیت آنان به حساب آورد. سابقه امر نشان می‌دهد که هیچ ملتی در دنیا همانند ژاپنی‌ها در مواقع ضروری خود را به آسانی با شرایط زمان تطبیق نداده است.

--------------------------------------------------------------
احمد علوی
مجله گسترش صنعت

گفت و گو با دکتر هاشم رجب زاده استاد ايرانشناسي دانشگاه ژاپن


گفت و گو با دکتر هاشم رجب زاده استاد ايرانشناسي دانشگاه ژاپن
درخت ها در تهران افسرده هستند
ايرن- نسترن نسرين دوست: دکتر هاشم رجب زاده مورخ و تاريخدان ايرانى، متولد 1320 است .وي بيش ازسه دهه است که مطالعات تاريخى و فرهنگى اش را معطوف ژاپن کرده و گرچه در آن کشور نيز ساکن است،اما مراودات فرهنگى و نقش واسطه گرانه اش را در آشنايى ايرانيان با تاريخ و تمدن ژاپن همچنان حفظ کرده است،به اين دليل از نزديک با فضاي فرهنگ شهري دو کشور ژاپن و ايران آشنايي دارد. در اين گفت و گو دکتر رجب زاده مشاهدات خود را از منظر محيط زيستي فرهنگي عنوان کرده اند
با توجه به اين که ژاپن کشور ي است با تکنولوژي بالا ، موضوع محيط زيست براي ژاپني ها تا چه حد مهم است ؟
محيط زيست براي ژاپني ها موضوع جدي و مهمي است براي نمونه من سال هاي پيش که به ژاپن رفتم بيشتر رودخانه ها و سواحل دريا ها آلوده بود ولي ژاپني ها برنامه ريزي مشخصي را در برنامه کار محيط زيستي خود تعريف کردند که اين آلودگي کاهش پيدا کند و به سطح جهاني برسد و به اين هدف زودتر از موعد مورد نظر رسيدند . يا مثلا آنها در 35 سال پيش با مشکل آلودگي هوا مواجه بودند ولي الان حتي در پر رفت و آمد ترين خيابان ها ي ژاپن که کاميون ها تردد دارند شما احساس نمي کنيد که هوا آلوده است .
تا آنجايي که شما مطلع هستيد چه تدابيري انديشيدند ؟
ساخت موتور اتومبيل ها را تغيير دادند و استانداردهايي در نظر گرفتند. حتي اروپايي ها را نيز ملزم به رعايت اين استانداردها کردند . مثلا براي اگزوز اتومبيل ها ، نصب سيستم تسويه دود را اجباري دانستند . يا از ترن هايي که لکوموتيو آنها با بخار حرکت مي کرد يا لکوموتيوهاي برقي استفاده کردند . در بعضي از شهرها سيستم تراموا را نگه داشتند چون با برق کار مي کرد و آلودگي ايجاد نمي کرد . بعد نوبت به پيشرفته تر کردن تکنولوژي با هدف بهينه کردن مصرف سوخت و جلوگيري از آلودگي هوا رسيد . براي اتومبيل ها موتورهاي هيبريدي به معني پيوندي ساختند .براي به حرکت در آوردن اين موتورها هم از برق و هم ازباطري مي توان بهره برد . وقتي موتور در حرکت است باطري اتومبيل شارژ مي شود و مي توان مدتي از اين باطري شارژ شده به جاي سوخت در اتومبيل استفاده کرد . اخيرا استفاده از اين نوع وسايل بيشتر رواج يافته .
براي خريد اين اتومبيل ها دولت تسهيلاتي براي مردم فراهم مي کند ؟
دولت و کارخانه ي سازنده متاسفانه چنين کاري را نکردند ولي وقتي که شوک نفتي در سال 1973 وارد شد و قيمت نفت ناگهان چند برابر شد و از آن جايي که ژاپن متکي به نفت ايران بود، تکان روحي شديدي به مردم وارد شد و به همين دليل افراد زيادي از اتومبيل هاي هيبريدي استفاده کردند . از طرفي در ژاپن مردم بيشتر از وسايل عمومي استفاده مي کنند ؛ ارزان تر و راحت تر است و هم باعث صرفه جويي در وقت مي شود . من در دانشگاه "ريوکوکو" درس مي دهم، دو استان آن طرف اوساکا است ولي ترجيح مي دهم از اتوبوس و ترن استفاده کنم چون هم راحت ترم و هم عوارض راه که بيشتر از 3000 ين است و هزينه سوخت را نمي پردازم و خطر رانندگي در بزرگراه را هم ندارم .
در ژاپن فضاي سبز در چه وضعي هست ؟
در ژاپن خاک نمي بينيد . همه جا پر از گل و گياه است که البته نوع آب و هوا هم علت آن هست . اما وقتي از پنجره آپارتمانم در تهران که در طبقه چهارم است به حياط بزرگ خانه هاي نگاه مي کنم ، باغچه ها خشک و فاقد گل و گياه و درخت هستند . در تهران درخت هاي خيابان ها همه افسره اند چون جوي ها بي آبند و آلودگي هوا زياد است .
از نظر نظافت شهري چه تفاوتي بين دو کشور مي بينيدمي بينيد ؟
در ايران هر شب زباله ها جمع آوري مي شود ولي خيلي زود خيابان ها دوباره پر از زباله مي شود . حتي بارها ديده ايم سطل زباله در خيابان بوده ولي آشغال ها در اطراف پراکنده اند .جمع آوري زباله در ژاپن نظام خاصي دارد . سازمان مرکزي وجود دارد که تمام شهرداري هااز نظر روابط بين المللي يا گرفتن روش هاي جديد شهري و هماهنگي کلي با آن هماهنگ هستند . من به دليل اين که از سال 1345 تا 1349 مسوول روابط بين المللي شهرداري هاي تهران بودم در کنفرانس بين المللي حکومت هاي محلي ژاپن شرکت کردم و شاهد تدوين قوانين و نظارت بر اجراي آن بوده ام . نظام جمع آوري زباله در ژاپن يک نظام جا افتاده است . در هفته دو روز زباله هاي خام که پس ماند ميوه و زباله هايي که ايجاد عفونت و بوي بد مي کند در ساعت معين جمع آوري مي شود. راس آن ساعت هم بايد زباله ها را بيرون گذاشت . چون در ژاپن کلاغ زياد است . در محلي که من زندگي مي کنم جمع آوري زباله راس ساعت نه و نيم است . با شنيدن صداي مخصوص ماشين زباله ، زباله ها را در محفظه هاي مخصوص مي گذاريم .جدا کردن زباله مساله جدي است . در منطقه ما زباله هاي خام ماهانه دو بار جمع آوري مي شود . زباله هايي شامل روزنامه و کاغذ و مواد قابل بازيافت شيشه و قوطي، البته قوطي ها جنس هاي متفاوت دارند که بايد جدا شوند . به طور کلي شيشه ، قوطي فلزي و باطري را بايد از هم جدا کرد . به خصوص در مورد زباله خام که سوزانده مي شود وجود باطري در زباله ها گازهاي زيانبار بد بويي متصاعد مي کند . به همين دليل در يک روز خاص و در مخزن جدا ، باطري ها جمع آوري مي شود .
وضعيت آگاهي رساني چگونه است ؟
من اولين روزي که به شهر سوتيا آمدم اولين کاري که کردم ثبت نام به عنوان شهروند آن شهر بود .يعني هرکسي بايد ثبت نام کند و نام و نشاني خود را بدهد چون از اين طريق اهل آ ن شهر شناخته مي شود و ضمن اين که بايد ماليات پرداخت کند از امتيازات شهري هم بهره مند مي شود . زمان ثبت نام تمام اطلاعات در اختيار فرد گذاشته مي شود .از جمله امتيازات دادن جعبه و کيسه هاي مخصوص زباله است . استفاده از اين کيسه ها اجباري است چون اين کيسه ها مخصوص زباله ساخته مي شود و براي محيط زيست مشکل آفرين نيست و به راحتي مي پوسد در صورتي که کيسه هاي معمولي تا چند هزار سال باقي مي ماند و ضررآفرين است

انتهای خبر // www.iren.ir // ایرن

نخستين گفت و گوي اسلام شيعي و شينتوئيزم در ژاپن برگزار شد


نخستين گفت و گوي اسلام شيعي و شينتوئيزم در ژاپن برگزار شد

دکتر "عبدالرحيم گواهي" عضو شوراي سياست گذاري اديان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي در اين نشست ضمن قدرداني از طرف ژاپني براي برگزاري اين نشست، گفت: اين مذاکرات براي ايران و ژاپن و آينده بسيار سودمند و سازنده خواهد بود.

به گفته گواهي، برگزاري و تداوم چنين نشستهايي ميان جمهوري اسلامي ايران و ژاپن مي تواند در آينده روابط فرهنگي دو کشور نيز نقش بسيار موثري به دنبال داشته باشد.

وي با بيان اين که بر اساس اسناد موجود در کتب ايران و ژاپن، اين دو کشور در غرب و شرق آسيا داراي دو تمدن بزرگ و باستاني هستند، افزود: هم اينک در موزه‏هاي نارا و موزه سلطنتي ژاپن اقلام فرهنگي قديمي ايران براي علاقه مندان به نمايش گذاشته شده است.

نامبرده اضافه کرد: ايران و ژاپن از نظر روابط ديرينه فرهنگي نيز در بسياري از داستانهاي مردمي و عاميانه خود ريشه‏هاي مشترک دارند و معلوم است که از اين ديدگاه نيز دو کشور داراي نزديکي زيادي بوده اند.

وي گفت: به رغم آن که دو کشور راجع به سابقه تاريخي و تمدني يکديگر اطلاع دارند اما در مورد فرهنگ معاصر، ما فکر مي کنيم که فرهنگ معاصر ژاپن را از دوران ميجي و ژاپن قبل و بعد از جنگ مي شناسيم اما مطمئن نيستيم که فرهنگ معاصر ايران بخصوص پس از پيروزي انقلاب اسلامي در کشورمان که يک فرهنگ غني ديني شيعي است، در ژاپن بخوبي شناخته شده باشد و وظيفه ما شناساندن اين فرهنگ غني ايراني است.

سفير پيشين جمهوري اسلامي ايران در ژاپن در ادامه افزود: بعد از انقلاب اسلامي در ايران، بسياري از قدرتهاي غربي سعي کردند که اهداف اين انقلاب را براي جهانيان بد جلوه دهند و نگذارند که مردم دنيا بدانند که ايرانيان چه مي گويند، خواستار چه هستند و هدف ما از وقوع انقلاب در ايران چيست؟

گواهي افزود: انقلاب اسلامي در ايران با اين هدف صورت گرفت که ملت ما خواستار استقلال و آزادي بودند و تمايل داشتند که خود براي کشورشان تصميم بگيرند نه ديگران.

وي در ادامه از اعضاي سازمان شينتويي جينجا هونچو ژاپن براي سفر به ايران و ديدار از مراکز ديني و مذهبي کشورمان دعوت کرد که با استقبال طرف ژاپني روبرو شد.

" آکائو اينا" مدير بخش بين الملل سازمان جينجا هونچو در اين ديدار ضمن خيرمقدم به هيات ايراني به سابقه تاسيس اين سازمان مذهبي و جايگاه آن در ژاپن اشاره کرد و افزود: سازمان جينجا هونچو يک نهاد مذهبي ژاپني است که در چارچوب و در قالب قانون اساسي ژاپن فعاليت مي کند.

اينا، اضافه کرد: اين نهاد مذهبي حدود 80 هزار معبد شينتو جينجا را در 47 استان ژاپن تحت نظارت دارد و يکي از نقشهاي اين سازمان که داراي حدود 22 هزار روحاني شينتويي مي باشد، تربيت و آموزش اين روحانيون و تبليغ آموزه‏هاي شينتو و اجراي مراسم مختلف مذهبي و ارتباط با مردم است.

در اين ديدار دکتر گواهي آخرين کتاب را که در خصوص شينتوئيزم است و در ايران به چاپ رسيده است، به کتابخانه سازمان جينجا هونچو اهدا کرد.

اعضاي سازمان جينجا هونچو ژاپن در اين نشست سووالاتي را در ارتباط با دين اسلام و مذهب شيعي از هيات ايراني مطرح کردند که اعضاي اين هيات متشکل از دکتر گواهي، دکتر رسول رسولي پور رييس مرکز گفت و گوي اديان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، دکتر عليمردي معاون دانشگاه اديان و حجت الاسلام والمسلمين "ابراهيم ساوادا" از روحانيون شيعي ژاپني به آنها پاسخ دادند.

منبع: ایرنا

کوروساوا "سامورایی" هنر هفتم


"سامورایی" هنر هفتم، به بهانه سالگرد مرگ کوروساوا
ششم سپتامبر، در روزی که شصت و پنجمین جشنواره سینمایی ونیز به پایان می رسد، ده سال نیز از مرگ آکیرا کوروساوا، سینماگر نامدار ژاپنی می گذرد.
سینماگری خلاق، صاحب سبک و کمال گرا. کارگردانی با دغدغه های عمیق انسانی که در آثارش گاه به زبان تمثیل و گاه به صراحت بیان شده اند؛ کارگردانی که برای فیلم برداری صحنه ای در شرایط آب و هوایی مورد نظرش، روزها و روزها صبر می کرد و گاه تمامی دست اندرکاران فیلمهایش را وامی داشت برای گوش به دادن به موومانی از یک سمفونی بتهوون که به عقیده او شنیدن آن برای بهتر ساخته شدن فیلم ضروری بود، بی چون و چرا سر صحنه حاضر شوند.
چند دهه پیش و به تاریخی دقیق تر در سال ۱۹۵۱ در همین جشنواره فیلم ونیز بود که دوستداران هنر هفتم در غرب از تماشای فیلم "راشومون" کوروساوا شگفت زده شدند. درامی نفس گیر با شیوه روایتی سخت بدیع: در جنگلی تجاوزی و قتلی اتفاق افتاده و چهار نفر که این رویداد را به چشم دیده اند، چهار روایت متفاوت از آن نقل می کنند که هر یک در تناقض با دیگری است. کوروساوا با کاربرد خلاقانه دوربین و فلاش بکهای پیاپی، روان پیچیده آدمی و دشواری رسیدن به چیزی که به آسانی "حقیقت" خوانده می شود را نشان داد.
شرکت کنندگان جشنواره که تا آن روز رنگی از سینمای ژاپن (که بسیاری از دستاوردهای آن بر اثر زلزله و حوادث و بمبارانهای جنگ از میان رفته بود) ندیده بودند و به احتمال نام سینماگرانی چون یاسوجیرو اوزو و میزوگوچی را نشنیده بودند، فیلم سیاه و سفید کوروساوا را سرآغاز ظهور سینمایی ملی برای این کشور دانستند.

پیشینه

آکیرا کوروساوا بیست و سوم مارس ۱۹۱۰ در خانواده ای سامورایی و پر اولاد، در توکیو بدنیا آمد. پدر او مدیر یک مدرسه نظامی و سخت پایبند به نظم و مقررات بود. با این حال به هنر کم و بیش جدید سینما علاقه خاصی داشت و آکیرا و برادر بزرگتر او هی گو را با خود به تماشای فیلمهای صامت می برد و آکیرای نوجوان برخلاف بسیاری از هم نسلان ژاپنی اش، فرصتی داشت تا با سینمای روز دنیا آشنا شود.
کوروساوا در ۱۷ سالگی به انگیزه نقاش شدن خانه پدری را ترک کرد. مدتی دلش برای آرمانهای سیاسی تپید و چپ گرا و کمونیست شد. پس از چندی با برادرش هی گو در محله ای نه چندان خوشنام از توکیو همخانه شد. هی گو برای امرار معاش، در سالنهای سینما "بنشی" یا به قول فارسی زبانها نقال بود؛ به این ترتیب که در کنار پرده سینما می ایستاد و رو به تماشاگران آنچه را در فیلمهای صامت غربی اتفاق می افتاد به زبانی شیوا و همراه با موسیقی فیلم برای آنها توضیح می داد. اما با رونق گرفتن سینمای ناطق، کار و بار هی گو کساد شد و او از فرط نومیدی خودکشی کرد.
پس از مرگ برادر، کوروساوا که می خواست بر پای خود بایستد نقاشی را رها کرد و به عنوان دستیار کاجیرو یاماموتوی کارگردان مشغول کار شد و همزمان به نوشتن فیلمنامه هم روی آورد. کوروساوا در طول سالهای جنگ دوم جهانی همواره فعال بود و از درامی به نام Sanshiro Sugata (محصول ۱۹۴۳) به عنوان اولین فیلم بلند او نام برده شده است؛ فیلمی که او را به عنوان کارگردانی بااستعداد در سینمای ژاپن مطرح کرد.
سینمای کوروساوا

گفته شده که در این دوران فیلمهای کوروساوا گاه به اقتضای روز رنگ تبلیغات میهنی به خود می گرفت. با این همه پس از جنگ و تصرف ژاپن بدست آمریکا، او آن قدر مورد تایید بود که به حرفه کارگردانی ادامه دهد و از جان فورد، کارگردان آمریکایی مورد علاقه اش، بیاموزد.

دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی پربارترین دوران فعالیت کوروساوا بود. "فرشته مست" (۱۹۴۸)، سگ ولگرد (۱۹۴۹)، "راشومون" (۱۹۵۰)، "ایکیرو" (۱۹۵۲)، "هفت سامورایی" (۱۹۵۴)، "دژ پنهان" (۱۹۵۸) آثاری بودند که جایگاه او را به عنوان کارگردانی مولف تثبیت کردند.
اغلب منتقدان فیلمهای کوروساوا را به دو دسته تقسیم کرده اند: "جیدای گکی" یا فیلمهایی که حوادث آنها در دورانی خاص از تاریخ کهن ژاپن روی می دهد و اسطوره های سامورایی را هم در بر می گیرد و دیگری "گندای گکی" یا فیلمهایی با مضامین اجتماعی در دوران معاصر.
اگرچه کوروساو در هر دو ژانر فیلمهای درخشان و ماندگاری آفریده است، شهرت جهانی او بیشتر مرهون فیلمهای سامورایی اوست که با نوآوریهای تکنیکی، طنز هوشمندانه، زوایای دراماتیک، ریتم تند، نورپردازی عالی و... در ذهن دوستداران سینما حک شده اند.
کوروساوا در سالهای بعد
کوروساوا با آن که از ادبیات و فرهنگ عامیانه سرزمین اش در آثار خود بهره می گرفت و دست کم از نگاه غربیها یک سینماگر ژاپنی تمام عیار محسوب می شد، از فرهنگ و هنر و خصوصا ادبیات غرب سخت متاثر بود. او شکسپیر و بویژه داستایفسکی را ستایش می کرد و اقتباسهای سینمایی او از نمایشنامه های "مکبث" و "شاه لیر" شکسپیر و رمان "ابله" داستایفسکی و نمایشنامه "در اعماق" ماکسیم گورکی (اگرچه در قالب و با رنگ و بویی ژاپنی، نظیر فیلم "سریر خون" که برداشتی آزاد از مکبث است) اقتباسهای موفقی بوده اند.

با این حال ستاره اقبال کوروساوا همواره درخشان نماند و سینمای او در اواخر دهه ۱۹۶۰ دیگر چندان پرخریدار و مطرح نبود. از سویی رابطه او با بازیگر محبوب و پای ثابت فیلمهایش، توشیرو میفونه که معروفترین بازیگر سینمای ژاپن بوده است به دلایلی نامعلوم تیره شد.
میفونه که با چهره جذاب و بازی قوی و پرانرژی خود در ۱۶ فیلم با کوروساوا همکاری کرده بود، پس از "ریش قرمز" (محصول ۱۹۶۵) که تولید پرهزینه آن دو سال طول کشید، دیگر در هیچ یک از فیلمهای او ظاهر نشد. بعضی می گویند که او از کار با کارگردانی چنان سخت گیر و پرتوقع خسته شده بود. از سوی دیگر عدم موفقیت مالی فیلم "دودسکادن" (۱۹۷۰) کوروساوا را تا مرز اقدام به خودکشی پیش راند.
اما پس از چندی شوروی سابق به نجات کارگردان دلشکسته آمد و روسها از کوروساوا دعوت کردند که فیلم "درسو اوزالا" که داستان آن در سیبری دوران گذار از قرن نوزده به قرن بیست می گذشت را بسازد. این فیلم در جشنواره فیلم مسکو (۱۹۷۵) جایزه بزرگ جشنواره را بدست آورد و در همان سال نیز اسکار بهترین فیلم خارجی را از آن کوروساوا کرد.

آخرین سالها

کوروساوا تا پیش از مرگش در ۸۸ سالگی (۱۹۹۸) فیلمهای حماسی خیره کننده دیگری چون
Kagemusha (۱۹۸۰) وRan (۱۹۸۵)
را کارگردانی کرد که هم از طرف تماشاگران و هم از جانب منتقدان مورد استقبال قرار گرفت. آخرین فیلم او "هنوز نه" (۱۹۹۳) بر اساس داستان زندگی یک نویسنده و استاد دانشگاه ساخته شد که در دوران کهنسالی، شاگردان پیشین اش همچنان با او مراوده دارند و هر روز تولد او را جشن می گیرند.
نسلهایی از تماشاگران ایرانی و بخصوص خریداران نشریات سینمایی چه آنها که کوروساوا را با "هفت سامورایی" اش از پیش از انقلاب به یاد دارند و چه آنها که او را با پخش چند باره "درسواوزالا" از شبکه های صدا و سیمای پس از انقلاب کشف کردند، سینمای او را می شناسند.
ایرانیان مهاجر وقتی در گوشه ای از دنیا با شهروندی ژاپنی سر و کار پیدا می کنند، شاید برای باز کردن سر صحبت و نشان دادن آشنایی شان با فرهنگ ژاپن یا فرونشاندن کنجکاوی خود، اول از کارتونهای ژاپنی، اصل ماجرای "اوشین" و سریالهای ژاپنی دیگری بپرسند که در این سالها دیده اند. اما کمی بعد، وقتی بخواهند مخاطبشان آنها را جدی تر بگیرد از فیلمهای کوروساوا می گویند...

پرتو پروین

زیبایی شناسی مدرن ژاپنی به ایران رسید


زیبایی شناسی مدرن ژاپنی به ایران رسید
کتاب «زیبایی شناسی مدرن ژاپنی» نوشته «مایکل مارا» با ترجمه هاشم رجب زاده روانه بازار کتاب شد.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، این کتاب در چهار بخش «موضوع زیبایی شناسی»، «مقوله‌های زیبایی‌شناختی»، «بیان شعری» و «پست مدرنیسم و زیبایی‌شناسی» به نگارش درآمده است.

نخستین بخش کتاب به واکنش زیبایی شناسان در برابر واژگان غربی که به ژاپن عرضه شده، پرداخته است. «نظریه زیبایی شناسی»، «زیبایی چیست»، «درس گفتار اوکاکوراکاکوزو در انجمن دوستداران نقاشی»، «واکا مفهوم و مضمون دینی ندارد» و «ملاحظاتی در لذت زیبایی شناسی» از مباحث بخش اول است.

بخش دوم کتاب «زیبایی شناسی مدرن ژاپنی» به مساله دشوار کاستن از جزئیات در پی جویی ساختار واحد «کلیتها»، آواره و «یوجو» می پردازد.

آواره و یوجو که کانون همه جرو بحث ها در هنرهای ادبی ژاپن است، در اصل از واژگان شعری ژاپن پیشامدرن است و در دوره مدرن که این واژگان را به ترتیب برای رساندن «روح» دوره های تاریخی «هیان» و «کاماکورا» به کار بردند، بار زیبایی شناسی یافت.

بخش سوم این کتاب با عنوان «بیان شعری» حاوی نمونه هایی از سخن دو فیلسوف برجسته ژاپنی «نیشی تانی کیجی» و «ایما میچی تومونوبو» در موضوع بیان محلی شعر و دشواری اظهار از راه واژگان فلسفی زبان اندیشه متافیزیک غربی است.

«زیبایی شناسی مدرن ژاپنی» با مباحثی از «کاراتانی کوجین» پیشدار منتقدان ادبی ژاپن در فصل آخر به پایان می رسد. «صورتک و سایه در فرهنگ ژاپن: هستی شناسی نهفته در اندیشه ژاپنی»، «سنت تقلید در نمایش ژاپن» و «پیچیدگی زیبایی شناسی» نیز در این فصل بررسی شده است.

بنا به مندرجات کتاب، زیبایی شناسی علم تازه ای است که از سرچشمه زلال فلسفه سیراب می شود، اما غنا و مایه و گستره ای به عظمت ادب و حکمت یونان، روم، ایران، چین و هند باستان دارد، گرانبار از توشه و اندوخته اندیشه غربی و عرفان شرقی با دیرینه ای به درازای هزاره های تاریخ.

این کتاب اثر «مایکل مارا» است که با ترجمه «هاشم رجب زاده» در شمارگان 2000 نسخه و با قیمت 8500 تومان از سوی مرکز تالیف، ترجمه و نشر آثار هنری (فرهنگستان هنر) روانه بازار کتابفروشی ها شده است

از موزه کوبه ژاپن تا راحت طلبی ما ایرانیان

از موزه کوبه ژاپن تا راحت طلبی ما ایرانیان
موزۀ شهر کوبه در منطقه ای واقع شده بود که در گذشته ها مرکز سکونت خارجیان مقیم کوبه بوده است و همچون بسیاری از ساختمانهای قدیمیِ شهرِ کوبه ،دارای نمای با معماری یونانی است ( با شش ستون به سبک دوریسی) . با آنکه ساختمان در
۱۹۳۵ ساخته شده ، لیکن کاربری آن موزه نبوده است . تا سال ۱۹۸۲ یکی از شعب "بانک یوکوهاما" بوده که بعد از این تاریخ به منظور موزه تغییر کاربری داده می شود. یکی از اهداف این گونه تغییر کاربری ها، نگهداری این دست نمونه های ارزندۀ معماری غربی اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم در ژاپن است


نمای یونانی موزۀ شهر کوبه

در اثر زلزلۀ بزرگ هانشین در سال ۱۹۹۵ ترک هایی در ساختمان پدیدار شده و همچنین در بخشهایی از پی و طبقۀ تاسیسات آن نیز آبگونگی رخ داد ، لیکن به هیچ یک از اشیاء ارزنده و قیمتی داخل موزه آسیبی وارد نشد .پس از آن ،ترمیم و مقاوم سازی ساختمان طی مدت ۲ سال انجام شد.

از میان اشیاء مختلف تاریخی و مسائل متعدد مطرح در موزه ،بیشترین چیزی که در این بازدید توجهم را جلب کرد بحث تاریخچۀ بنادر اصلی ژاپن بود.

بحث درگاههای ورودی کشور ژاپن ،که کشوری است واقع در میانه اقیانوس و بدون ارتباط خاکی به دیگر کشورها، همواره برایم جالب بوده است .

در گذشته ها حکومتها و امپراطوران ژاپن نسبت به ورود " خارجی ها " به شدت حساسیت داشته اند . یکی از شواهد این مدّعا وجود یک خط جداگانه ( کاتاگانا ) جهت نوشتن اسامی و کلمات خارجی است.این خط حدود هشتصد سال عمر دارد. هیچ کلمه انگلیسی ، فرانسوی و ... با خط اصلی ژاپنی ( هیراگانا ) نوشته نمی شود .

امّا از ۱۸۶۸ میلادی ( در دوره امپراطوری می جی Meiji) قوانین عوض شده و تقابل یا بهتر بگوئیم تعامل فرهنگی با اروپائیها و آمریکائیها آغاز می شود ،تعبیر استفاده شده درموزه در خصوص این مقطع زمانی" Times of Civilization and Enlightenment"بود. تعبیر دقیق تر و آشنای خودمان را بکار بریم :از ۱۸۶۸ آغاز غرب زدگی در ژاپن است.(۱)

تا پیش از این تاریخ بنادر اصلی ژاپن عبارت بودند از : یوکوهاما ، کاناگاوا ، ناگاساکی و نیگاتا .لیکن بندرکوبه به منظور آغاز ارتباط جدّی با کشورهای هلند ، روسیه ، انگلیس ، فرانسه و آمریکا گشوده می شود.در واقع بندر کوبه به عنوان دروازه ورود تـُُجّار و صنعتگران این کشورها انتخاب می شود.

تغییرات ظاهری در نحوه زندگی ( با نمونه هایی همچون بکارگیری مبلمان غربی در برخی منازل ، تغییر آرایش موها به سبک خانمهای اروپایی ، تغییر لباس از کیمونو به لباس غربی ) و تغییرات اساسی در صنعت (مانند شروع صنعت چاپ ، کشتی سازی و ...) از این زمان شروع می شود. آغاز صنعتی شدن ژاپن پس از جنگ دوم جهانی یا حدود آن نبوده ، بلکه این مهم حدوداٌ ۷۴ سال پیش از جنگ دوم و پس از ورود و با الهام گیری از کشورهای صنعتی بوده است.(۲)( برای مثال تاریخ تأسیس شرکت توشیبا که هم اکنون ۱۷۲۰۰۰ پرسنل دارد ،به سال ۱۸۷۵ بر می گردد.)

در واقع طبقۀ دوم موزه، داستان جالب غربی شدن کشور کشاورزی ژاپن ( یا به تعبیر استفاده شده در موزه :مدرنیزه شدن Modernization یا Westernization ) با روایتی کاملاً مستند است.


بدین منظور در 1۸۶۸ حکومت ژاپن که تاپیش از آن نسبت به رفت و آمد خارجی ها حساسیت داشته (۳) ، دیدگاه خود را عوض کرده و بنادر را به رفت و آمد آزاد اروپائیان می گشاید. در این میان بندر کوبه یکی از مهمترین درگاههای ورود به ژاپن می شود.

در ۱۸۹۷ ( یعنی در فاصله حدود سی سال ) نزدیک به ۳۵۰ خانوار اروپایی در کوبه ساکن شده و زندگی می کرده اند ! بدین جهت یک مهندس انگلیسی به نام هارت (S.W.Hart) یک شهرک مخصوص زندگی ساکنین اروپایی طراحی می کند. این شهرک یکی از نمونه های "طراحی شهری اروپایی " قرن ۱۹ محسوب می شود.(۴)

بخش دیگری از موزه شامل نقشه های تهیه شده از کشورهای مختلف دنیا و مسیرهای دریانوردی طی قرون۱۷، ۱۸ و ۱۹ میلادی به نمایش گذاشته شده است.مثلا یک نقشۀ کامل از جهان مربوط به قرن ۱۷ که تقریبا قارّه ها و کشورها را درست کشیده است. از این دست نقشه ها زیاد است . نقشه هایی که تهیه آنها با توجه به عدم وجود فن آوریهای پیشرفته امروزی - همچون عکس هوایی - کار دشواری بوده است .

زمانی که به نقشه ها نگاه می کنم و در ذهن تاریخچۀ ورود اروپایی ها به ژاپن را مرور می کنم احساسی از حسرت ، تمام وجودم را می گیرد .حسرتی که نمی توان آن را نادیده گرفت.حسرتی عمیق.

امّا این احساس حسرت، ناشی از مقایسه ذهنی با خواب زمستانی مردم و پادشاهان قاجاری ایران در آن عصر نیست. با خود می اندیشم از حدود دویست سال پیش نگاه توسعه در کشورهای مختلف بدانجا رسید که پس ازساخت و پرداخت و توسعه کشورشان ، فکر و طمع حضور در کشورهای دیگر در اندیشه حاکمان رسوخ کرد. این "فکر" باعث شد تا سوار کشتی شدند و از انگلیس به هند، برمه ، سيلان وقسمتهايى از چين (در آسیا) ، مصر، سودان ، اوگاندا، سومالى ، گـابـيـلر،سـيـرآلئون ، سـاحـل طـلا ونـيـجـريـه (در آفـريـقـا) بروند. از فرانسه به مراکش ، الجزایر ، تونس ،سومالی ، ماداگاسکار(در آفریقا )و هائیتی (در آمریکا) بروند. از اسپانیا به فیلیپین ، پرو و گینه بروند. در این کشورها با مردم و حاکمان ارتباط برقرار کنند و منافع کشور خود را جستجو کنند... (مثلا داستان سفرهای هلندی ها در قرن ۱۷شنیدنی است :یک مستعمره در انتهای جنوبی آفریقا ـ دماغه امید نیک ـ تاسیس شده بود که به عنوان قرارگاه تامین آذوقه برای کشتیهای در حال رفت و آمد به جزایر ادویه فعالیت می کرد. کمپانی "هند غربی هلند" به تجارت شکر و برده در "دریای کارائیب" و ساحل آمریکای جنوبی پرداخت. در آمریکای شمالی، هلندیها مراکز تجاری متعددی را در طول "رودخانه هودسون" برپا نمودند و مستعمره هلند نو را در حد فاصل "ویرجینیا" و انگلستان نو تاسیس کردند. سودهای به دست آمده توسط بازرگانان هلندی، مبالغ هنگفتی پول برای هلند فراهم نمود. این سرمایه ها در بانکهایی سرمایه گذاری می شد که آن را به کشورهای دیگر قرض می دادند و از این راه منافع بیشتری را عاید هلندی ها کردند) (۵)

براستی عجب دست به کشتی خوبی داشته اند این جماعت کشورهای اروپائی!!

امّا حال پس از گذشت اینهمه سال و اینهمه فراز و نشیب در تاریخ توسعه ( اسم دیگرش تاریخ استعمار - اسم دیگرش تاریخ آقایی و بزرگی نمودن به تعبیر خودشان ) هنوز که هنوز است منتهای آمال فارغ التحصیلان دانشگاههای کشور ما اشتغال به کار در یک کار بی دردسر و پردرآمد و خوش و بی مصیبت (به تعبیر دوستان خودمانی!) در تهران یا "حداکثر" شیراز ، اصفهان ، مشهد و تبریز است .یک درآمد ماهی یک ، یک و نیم میلیون تومان و خاطر جمع و همه چیز خوب و عالی. رفتن به بوشهر ، عسلویه ، ایذه ، بلوچستان را نامش را گذاشته ایم "کار در مناطق محروم " . دو استان مجاور محل سکونت خودمان را اسم گذاشته ایم کار در مناطق محروم ! به مجرّد رفتن برای کار به این نقاط ، اضطراب و اضطرار و استرس و غصّه تمام وجود مادر و پدر و همه بستگان و عزیزان را باید فراگرفته ، حسرت و تاسف از نابود شدن تمام استعدادهای فرزند برومند آب و خاک، با ما همراه شود.

تفکر توسعه و ثروت اندوزی ( یا هر نام دیگر )، اروپایی را برآن می دارد که با کشتی قرن ۱۷ ،۱۸ و ۱۹ هزاران کیلومتر به کشورهای دیگر سفر کند و من امروز برایم قابل پذیرش نیست که برای کار به ایذه یا چابهار در کشور خودم بروم. لعنت بر این حس راحت طلبی و رفاه زدگی . نفرین بر این تفکر کوچک اندیش که حتی برای رفتن و آباد کردن استانهای کشورش بیم دارد . چه رسد به کشتی سوار شدن و به هزاران کیلومتر آن طرف تر کره زمین رفتن و بهره برای نسلهای آینده جستن.

کدام پزشک جوان ماست که طبابت در کردستان یا بلوچستان را به عنوان تجربه ای شیرین در زندگی خود نگاه کند؟یا فرصتی برای تجربه گونه ای دیگر از زندگی؟ کدام مهندس جوان ماست که از اشتغال در کارگاه راهسازی مسیر فیروزآباد- عسلویه به خود ببالد که دست اندر کار توسعه و ایجاد تمدنی جدید در قالب احداث یک شاهراه است ؟شاهراهی جهت اتصال خلیج فارس به مرکز کشور...

حاصل این تفکر عافیت طلبی + کوچک اندیشی می شود تمرکز نیروهای تحصیل کرده در شهرهای بزرگ و اشتغال به کارهایِ کم دردسر و پردرآمد همچون صنعت پیشرفتۀ بساز و بفروشی . همین تفکر ما را به خواندنِ بلافاصلۀ فوق لیسانس بعد از لیسانس و دکتری بعد از فوق لیسانس برانگیخته است : حرکت در حاشیۀ امن رفاه و راحتی .

امروز اگر جوانی از مرز و بوم ما برای کار در " نقاط محروم ! " بخواهد پس از غصّه خوردنهای بسیار خود و خانواده برود ، انتظار حقوق ماهی ۵ میلیون تومان دارد. یعنی درآمد یک استاد دانشگاه در کشور ژاپن.......

بگذریم .....


۱-بسیاری معتقدند که غربی شدن کشور ژاپن با غرب زدگی مورد نظر آل احمد متفاوت است .چرا که آل احمد غرب زدگی ایران را به سِن زدگی تشبیه می کند: " پوسته گندم سالم است اما از درون خورده شده است" ،لیکن غربی شدن ژاپن را با تغییرات در ظواهر و عدم تغییر کلیت محتوای فرهنگی همراه می دانند. در این تفکر، باور بر این است که ژاپني ها در طول تاريخ خود ، همواره استعداد عجيب خود را در جذب و تحليل ايده هاي خارجي و تطابق دادن فنون خارجي با رسوم داخلي نمايان كرده اند .امروزه ژاپن به صورت محل تقاطع قديم و جديد و شرق و غرب درآمده و اين دو فرهنگ با هماهنگي بي نظيري در كنار يكديگر قرار گرفته اند .

۲-تاریخ ایران را ورق می زنیم. در همین بازۀ زمانی ایران یکی از دردناک ترین امتیازات داده شده به کشورهای اروپایی و شگفت ترین اتفاقات تلخ را در تاریخ خود دارد. امتیاز رویترزدر سال ۱۸۶۸ میلادی توسط ناصرالدین شاه قاجار به موسس آژانس خبری رویترز ، "بارون جولیس دو رویترز" داده شد. انعقاد این قرارداد با تلاشهای «دراموند ولف »سفیر کبیر بریتانیا در ایران و امین السلطان صدراعظم وقت ناصرالدین شاه صورت گرفت.براساس این توافق اختیار اکثریت منابع طبیعی ایران به رویترز اعطا شد.امین السلطان پس از عزل امیرکبیر ،زعامت صدراعظمی ملک را به عهده گرفته بود! آری ،محدوده زمانی مورد اشاره در متن فوق مقارن با محدوده زمانی قتل امیرکبیر و صدارت افراد خیانت پیشه ای چون محمدخان نوری و امین السلطان بوده است.تاریخ ایران در این محدوده زمانی تلخ است . معاهده پاریس و واگذاری هرات نیز نمونۀ دیگری از این معاهدات است که در همین حدود زمانی به دلیل شدت تاثیر اروپا بر دربار و رجال سیاسی ایران توسط محمدخان نوری رقم می خورد.ناصرالدین شاه معروف به «سلطان صاحبقران» و «شاه شهید» است .دریغ.

۳- به عنوان مثال طی سالهای ۱۶۳۳ تا ۱۶۳۹ فرمان "رسمی" از طرف امپراطور مبنی بر ممنوعیت تجارت با خارجیان وحود داشته است.یکی از امپراطوران قرن ۱۷ به نام تاکوگاما نیز برخی از این محدودیت ها را بیشتر می نماید.

۴- البته تاریخ مذکور ، تاریخ شروع تبادل " جدّی" فرهنگی با غرب است چرا که تا پیش از این نیز ارتباط فرهنگی وجود داشته ، لیکن جدی و فراگیر نبوده است . به عنوان مثال کشیشFrancis Xavier اولین کشیش مسیحی است که از ۱۵۰۶ تا ۱۵۵۲ به تبلیغ مسیحیت در ژاپن مشغول بوده است .

۵- جالب اینکه حالا همین بی بی سی هردفعه در گزارش های خبری- تحلیلی اش می گوید: شرکتهای ایرانی را چه کار که می روند در ونزوئلا کار می کنند ؟ ایران کجا ونزوئلا کجا؟!! واقعا سرمایه گذاریهای ایران در ونزوئلا عجیب است!! (گزارش هفته گذشته برنامه ۶۰ دقیقه،شبکه فارسی بی بی سی)

برگرفته از

http://siavashon.ir/eslamim/2739.html

Wednesday, April 15, 2009

یک خانم مهندس ایرانی‌ در ژاپن برندهٔ جایزهٔ ادبی‌ شد


یک خانم مهندس ایرانی‌ در ژاپن برندهٔ جایزهٔ ادبی‌ شد

یک خانم مهندس ایرانی‌ بنام شیرین نظم مافی به خاطره نوشتن رمان "کاغذ سفید" به زبان ژاپنی، جایزهٔ معتبر صدو هشتمین دورهٔ "ادبیات نسل نو" را به خود اختصاص داد. این جایزه قبلان به افراد مشهوری چون ایشیهارا شینتارو (شهردار فعلی‌ توکیو) تعلق گرفته است. خانم نظم مافی اولین خارجی‌ است که از کاراکترهای چینی‌ در زبان مادری خود استفاده نمیکند و این جایزه را برده است. موضوع رمان مربوط به ماجرای عشقی یک دختر بچهٔ ۱۰ ساله در زمان جنگ ایران و عراق می‌باشد. خانم نظام مافی ۲۹ ساله و متولد تهران است. ایشان از دانشگاه کوبه در رشتهٔ مهندسی‌ فارغ اتحصیل شده و هم اکنون در یکی‌ از شرکتهای بزرگ تولید لوازم برقی به عنوان مهندس سیستم مشغول به کار می‌باشد. نظام مافی ۹ سال قبل به ژاپن آمده و هم اکنون مقیم شهر اوساکا است. خانم نظام مافی در سال ۲۰۰۶ هم جایزهٔ ادبی دانشجویان خارجی‌ را کسب کرده است

第108回文学界新人賞(文芸春秋主催)は14日までに、イラン国籍の女性、シリン・ネザマフィさん(29)の小説「白い紙」に決まった。母語はペルシャ語だが、日本語で執筆した。

 日本語を母語としない書き手が同賞を受けるのは、中国籍の楊逸さんに続き2人目。賞金は50万円。楊さんは2007年に同賞を受賞、08年に芥川賞を受賞している。

 「文学界」編集部によると、ネザマフィさんはテヘラン出身で、来日して9年余り。神戸大大学院工学研究科を経て、現在はシステムエンジニアとして大手電機メーカーに勤務している。大阪府在住。

 受賞作は、イラン・イラク戦争下での学生同士の恋を描いた青春小説。

 ネザマフィさんは日本語で書いた小説で、2006年留学生文学賞も受賞している。

(共同)

Sakura نوروز و بهار در ایران و شکوفه های گیلاس -توکیو

نوروز و بهار در ایران و شکوفه های گیلاس -توکیو
در شهر توکیو در ژاپن ، هم زمان با آغاز بهار در ایران , شکوفه های گیلاس در سراسر ژاپن شکوفان می شوند.شکوفه های گیلاس که به زبان ژاپنی بدان " سا.کو.را" گفته می شود هم زمان با سیزدهمین روز از نوروز ایرانی در سراسر ژاپن شکوفان می شوند و مانند چتر گلی بر ژاپن سایه می افکنند


در ژاپن به چنین روزهایی "ها.نا.می" گفته می شود. این روزها , روزهایی بسیار خوشی در سراسر ژاپن است و رسانه های ژاپنی به طور گسترده ای این روزها را پوشش تصویری و خبری می دهند. برخی از مردم نیز به خاطر هم سویی با طبیعت , تلاش می کنند از لباسهای صورتی رنگ بهره ببرند که بازآورد رنگ شکوفه های گیلاس را در خاطر دارد


آهنگ ویژه " سا.کو.را" نیز از موسیقی های دلنشینی است که این روزها در سراسر ژاپن به گوش می رسند.
برخی از مدیران شرکت ها نیز در یکی از روزها با کارکنانشان به پارکها می روند و ناهار را همانند روز سیزده نوروز ایرانی در طبیعت صرف می کنند


کودکان نیز در این روزها شادی بیشتری می کنند و دوست دارند که به طبیعت بروند. زیرا از یک سوی دیدن زیبایی های طبیعت دیدنی تر است که هم زمان با تعطیلی یازده روزه مدارس ژاپنی است , از سوی دیگر فرصت مناسبی است که به پرورش آنان نیز توجه بیشتری شود
سالمندان نیز با در این روزها بیشتر در پارکها دیده می شوند. برخی از شرکتهای ژاپنی که مسئول نگهداری این افراد هستند با خودروهای ویژه ای این افراد را به پارکها می آورند تا با تغییر روحیه , امید به زندگی بیشتری در این افراد فراهم آید

Tuesday, April 14, 2009

خاطرات برخي دانشجويان ژاپني از ايران


خاطرات برخي دانشجويان ژاپني از ايران

در نخستين شب ماه دي امسال شب فرهنگي ايران در ژاپن برگزار شد كه در آن برخي از دانشجويان ژاپني خاطراتشان را از ايران بيان كردند.
به گزارش خبرنگار آفتاب از توكيو، شب فرهنگي ايران در ژاپن به همت دانشجويان ايراني در دانشگاه‌هاي توكيو در سالن سفارت ايران در ژاپن برگزار شد. در اين شب برخي از دانشجويان ژاپني نيز حضور يافتند و در يك مسابقه سخنراني خاطراتشان را از ايران و ايراني بيان داشتند.
«فو.مي آبه» دانشجوي سال سوم رشته زبان فارسي دانشگاه مطالعات خارجي توكيو گفت: «همه دانش آموزان در دبستان‌هاي ژاپن تاريخ جهان را فرا مي‌گيرند. برايمان فيلم‌هايي از تاريخ جهان و شيوه زندگي مردم ديگر نقاط جهان پخش مي‌كنند و ما از بچگي با فرهنگ و آداب و رسوم مردمان ديگر آشنا مي شويم. به ما از تاريخ پارس و پارسيان نيز مي‌آموزند».

وي افزود: «در اين آموزش‌ها من متوجه شدم كه دو دوره شكوفايي در تاريخ ايران وجود دارد. يكي پيش از اسلام كه در آن دوره شكوفايي ايران در دوره امپراتوري پارس بوده و شكوه آن در تخت جمشيد هويدا است و ديگر دوره اسلامي در زمان صفويان كه شكوه آن در ميدان نقش جهان اصفهان آشكار است».
«كا.وا.با.تا» دانشجوي سال دوم دانشگاه «چو.ئو» نيز گفت: «مردم ايران با وجود مشكلات مالي و مشكلاتي كه در جامعه جهاني دارند اما روابط خانوادگي گرمي دارند و هميشه با دوستان و مهمانان به گرمي و شادي برخورد مي‌كنند. اين گونه برخوردها متاسفانه در ژاپن ديده نمي‌شود»

در شب فرهنگي ايران و ژاپن خانم «فو.مي‌ آ.به» دانشجوي زبان پارسي سال سوم دانشگاه مطالعات خارجي توكيو درباره خاطراتش از ايران گفت:‌ «در زماني كه تخت جمشيد در ايران در اوج شكوه بود، ‌ما ژاپني‌ها مانند انسان‌هاي نخستين زندگي مي‌كرديم»!
به خاطر اين كه وضعيت و جايگاه زبان فارسي در بين دانشجويان ژاپني بهتر نمايان شود عين گفته‌هاي شان در پي مي‌آيد

خانم «فو.مي‌ آ.به» به خاطرات خود از ايران پرداخت و گفت:‌ «من در دانشگاه مطالعات خارجي توكيو زبان فارسي را مي‌خوانم. نه فقط فرا گرفتن زبان فارسي ،‌بلكه تاريخ ايران را هم مي‌آموزم».
وي افزود: «من مي‌خواهم درباره زمينه‌اي كه خودم به آن علاقه فراواني دارم ، يعني تاريخ ايران صحبت كنم. در اين فرصت كوتاه مي‌خواهم مقايسه‌اي بين تاريخ ايران با تاريخ ژاپن داشته باشم. در ژاپن در حدود 2000 سال پيش ، اصلا دولتي وجود نداشت. د رايران چطور بود؟
2000 سال پيش ، 3000 سال پيش ، 5000 سال پيش هم در ژاپن دولتي وجود نداشت!!؟
در دبستان‌هاي ژاپن تمامي‌دانش آموزان تاريخ جهان را فرا مي‌گيرند. البته تاريخ ايران را هم آموزش مي‌دهند. به ويژه فرهنگ عالي امپراتوري پارس و حتي زمان صفويه نيز مشهور است.
حالا درباره دو ميراث جهاني در ايران صحبت مي‌كنم.
الف – تخت جمشيد يكي از ميراث جهاني است. در حدود 2500 سال پيش آن ساخته شد و در آن جا مراسم‌هاي زيادي برگزار شده است. ستون‌هاي بلند و برجسته كاري‌هاي زيبا و پر معني باقي مانده است. آنها به ما نشان مي‌دهند كه استحكام و پهناوري و فرهنگ عالي امپراتوري پارس چقدر پر عزمت بوده است. مثلا برجسته كاري كه در آن سفيران كشورهاي مختلف مانند هند و لبنان و مصر ، سوغات كشور خود را به بارگاه امپراتور هديه مي‌كنند.
در زماني كه تخت جمشيد ساخته شد، ژاپن چگونه كشوري بود؟
هنوز دولت در آن تاسيس نشده بود و مردم زندگي نخستين داشتند! من در دانشگاه خواندن خط ميخي را آموختم و در تخت جمشيد فرمان داريوش بزرگ را خواندم. آن خيلي با وقار و عالي بود. من به ياد دارم كه وقتي به تخت جمشيد رفتم ،‌ خيلي حيرت زده شدم. چون چشمان من آن آثار هنري 2000 سال پيش را مي‌ديدند كه داريوش مي‌ديد. چه احساس شگفت انگيزي!
ب – درباره اصفهان
اصفهان شهري است كه ژاپني ها هم آن را مي‌پسندند. اصفهان در تجارت جاده ابريشم شهر مهمي‌بود. در قرن 16 ميلادي پايتخت صفويه شد و در آن زمان بود كه ساختمانها، هنرهاي زيبا ، صنايع دستي و اقتصاد ايران خيلي رونق گرفت. ميدان امام يكي از ميراث جهاني است . مردم مي‌گويند : «به راستي اصفهان نصف جهان است، اگر تبريز نباشد».
من غروب ميدان امام اصفهان را خيلي دوست دارم. نه فقط ميدان امام ، بلكه سي و سه پل نيز قشنگ و عالي است. به ويژه در شب‌ها ، ساختمانهاي تاريخي قابل توجه زيادي در آن شهر وجود دارد.
تا به حال درباره 2 ميراث جهاني در ايران صحبت كردم. يكي از آنها تخت جمشيد كه مال قبل از ميلاد است و ديگري اصفهان كه مال قرن بعد از اسلام است. مي‌خواهم بگويم كه توانايي ايرانيان براي ساخت فرهنگ عالي در هر زمان هم قابل توجه است.
تخت جمشيد بر اساس فرهنگ زرتشتي است . اما اصفهان بر اساس فرهنگ اسلامي‌است.
يكي از ويژگي‌هاي مهم ديگر اين فرهنگ كهن ، وجود فرهنگها،‌آداب مختلفي است كه در آن مجتمع شده است. ايران كشوري كه پيشگام فرهنگ جهان بوده است. از ديدگاه قدمت تاريخ ،‌بسياري از كشورهاي جهان به آن نمي‌رسد.
اما بايد دانست كه گذشته‌ها ، گذشته است. هيچ كس آينده را نمي‌داند. پافشاري كردن بر روي گذشته ، جلوي پيشرفت فكر مردم را مي‌گيرد و با پيشرفت زمان همه چيز در حال دگرگوني است. اين يك حقيقت است كه گذشته وآينده به يكديگر متصل‌ هستند.
انسان مي‌تواند دانش و تجربه گذشتگان را براي زندگي بهتر استفاده كند. اما پرسش اين جاست كه امروزه ايرانيان از دانش و تجربه گذشتگان خود ، چگونه استفاده مي‌كنند؟ و نيز با دانش و تجربه كشورهاي ديگر چگونه رو به رو مي‌شوند؟ و تاريخ را چگونه مي‌سازند؟
من تا آن جايي كه بتوانم سعي مي‌كنم تا تاريخ نوين ايران را از داخل و خارج و از تمامي‌ابعاد آن بررسي كنم.
گفتني است «فو.مي‌آ.به» دانشجوي سال سوم زبان و ادب پارسي در دانشگاه مطالعات خارجي توكيو است. وي تا كنون دو بار به ايران سفر كرده و سال گذشته وي نمايش «امام حسين (ع) و بي بي شهربانو» را نوشت و كارگرداني كرد. وي هم چنين نفر سوم مسابقات سخنراني به زبان فارسي براي دانشجويان ژاپني است. اين مسابقات چندي پيش در سفارت جمهوري اسلامي‌ايران در توكيو برگزار شد.
در ادامه اين مراسم خانم «نا.تسو.مي‌ كا.وا.با.تا» دانشجوي زبان پارسي سال دوم دانشگاه «چو.ئو» در استان توكيو نيز درباره خاطره‌اش از ايران چنين گفت:‌ «در ايران همه چيز به «ان شاا...» واگذار مي‌شود».
وي گفت: «علت اينكه من زبان فارسي را به عنوان زبان خارجي انتخاب كردم اين بود كه يك روز توسط يكي از دوستانم به كلاس فارسي دعوت شدم و پس از گذراندن تنها يك ساعت از كلاس درس، شيفته فرهنگ و آداب و سنن مردم ايران شدم».
وي صحبت‌هايش را اين‌چنين ادامه داد:
«مردم ايران با وجود مشكلات مالي و مشكلاتي كه در جامعه جهاني دارند، همواره با روحيه‌اي شاد مقاومت مي‌كنند. هر روز كه من براي رفتن به دانشگاه سوار قطار مي‌شوم از ديدن چهره خسته و افسرده هموطنانم و شنيدن آمار خودكشي ژاپني‌ها كه بالاترين رقم در بين كشورهاي جهان است، از خود مي‌پرسم:‌ «چرا مردم ژاپن علي رغم رفاه اجتماعي و بالاتر بودن سطح زندگي دست به اين كار مي‌زنند و لذت زندگي كردن را از خود مي‌گيرند!؟
پاسخي كه پس از مطالعه كردن فرهنگ ايران به دست آوردم اين است كه مردم ايران در طول ساليان دراز همواره به خداوند بزرگ پناه برده و در تمامي‌سختي‌ها از او كمك مي‌جويند. براي همين با وجود مشكلات مالي با روحيه‌اي كاملا شاد با مشكلات مبارزه مي‌كنند.
يكي ديگر از چيزهايي كه در مورد ايران شنيده ام اين است كه مشكل ديگر آزاري در بين دانش آموزان مدارس ايران بسيار كم است. هر ساله تعداد زيادي از دانش آموزان ژاپني به علت تنش و فشارهاي روحي ناشي از مشكلات اجتماعي و فشار قبول نشدن در كنكورهاي مختلف ، دست به ديگر آزاري گروهي مي‌زنند و اين عمل قبيه باعث خودكشي تعداد زيادي از دانش آموزان ابتدايي شده است.
در مورد تمامي ‌اين مسائل وقتي كه فكر مي‌كنم، مي‌بينم با اين كه در تلويزيون ژاپن هر روزه اخباري بسيار تاريك در مورد ايران داده مي‌شود. اما مردم ايران در كنار هم با شادي زندگي مي‌كنند.
همچنين روابط خانوادگي در ژاپن در سالهاي اخير به علت مشغله زياد كاري بسيار كم شده و روابط خانوادگي به ايميلهاي روزانه خلاصه شده است. ولي ايرانيان چنان چه شنيده ام روزانه چندين ساعت با خانواده خود صحبت كرده و روزهاي تعطيل به خانه هم ديگر رفته و در صورت بروز مشكلات همگي پشت سر هم هستند.
همچنين در مورد مردم ايران شنيده ام كه هر سوالي كه از آنها شود بدون اين كه بخواهند جدي به مساله فكر كنند ،‌مي‌گويند:‌ «ان شاا...» شايد خود آن شخص هم اصلا قصد انجام آن كار را نداشته باشد. ولي مي‌گويد كه اگر خدا بخواهد انجام مي‌دهم. شايد علت اين كه مردم ايران تنش كمتري از مردم ژاپن دارند سپردن تمامي‌كارهاي خود به خواست و اراده و مشيت خداوند است.
اميدوارم روزي برسد كه روابط مردم ايران و ژاپن آن قدر نزديك شود كه ديگر مردم ژاپن فقط تصورات منفي در مورد ايرانيان نداشته باشند، بلكه از آنها روحيه اي قوي و مبارزه با مشكلات را ياد گرفته و رفتار آنان را با خانواده خود و پپوندهاي خانوادگي محكم آنها را فرا گرفته و سرمشق خود قرار دهند. ان شاالله».
لازم به ذكر است خانم «نا.تسو.مي‌ كا.وا.با.تا» دانشجوي سال دوم زبان و ادب پارسي در دانشگاه «چو.ئو» در استان توكيو است. وي همچنين يكي از سخنرانان، مسابقات سخنراني به زبان فارسي براي دانشجويان ژاپني است. اين مسابقات چندي پيش در سفارت جمهوري اسلامي‌ايران در توكيو برگزار شد.
در پايان مراسم به همه دانشجويان زبان فارسي در دانشگاه‌هاي ژاپن كه در سخنراني شركت كردند و خاطراتشان را بيان كردند، جوايزي اهدا شد

نويسنده ژاپني از تبار ساسانيان در آرزوي ديدار ايران


نويسنده ژاپني از تبار ساسانيان در آرزوي ديدار ايران

به گزارش خبرنگار فارس، هيروكو نيشى‌زاوا كه اكنون 80 سال دارد خود را در بين ايرانيان ساكن ژاپن به عنوان يكي از بازماندگان
تبار شاهزادگان ساسانى كه در روزگار باستان به اين سرزمين آمده‌اند، معرفي كرده است.
وي به گواهى اسناد خانوادگى كه در اختيار دارد خود را نسل پنجاه و سوم از تبار شاهزادگان ساسانى مي‌داند. شاهزادگان ساساني ظاهرا در سده هفتم ميلادى به سمت شرق آسيا مهاجرت كرده‌اند.
هاشم رجب‌زاده، ايران‌ شناس مقيم ژاپن در گفت‌وگو با فارس، درباره آشنايي خود با هيروكو نيشى زاوا گفت: مراجعه كرده بودم به سفارت ايران در ژاپن و آن‌ها از من خواستند كه با ايشان ديدارهايي داشته باشم. البته خود خانم نيشى زاوا خواسته بودند كه با يكى از ايرانيان دانشگاهى در ژاپن براي كار تحقيق‌شان آشنا شوند و سفارت هم مرا به او معرفي كرده بود.
رجب‌زاده نتيجه اين ديدار‌ها را در 3 مقاله در مجلات «بخارا»، «كتاب ماه تاريخ و جغرافيا» و مجله «ايرانشناسي» در واشنگتن منتشر كرده است.
يكي از مسائل مهم درباره ادعاي اين خانم ژاپني در انتساب خود به شاهزادگان ساساني اثبات اين ادعا از طريق مدارك و اسناد است.
هاشم رجب‌زاده در اين زمينه گفت: وسيله‌اي به آن صورت براي تأييد اين مدارك نيست. با اين حال تاريخ نشان مي‌دهد كه اين ادعا صحت دارد و به نظر من دليلي هم نيست كه حرف‌هاي ايشان تصنعي يا تظاهري باشد.
پژوهشگر دانشگاه مطالعات خارجي اوساكا افزود: مداركي را با توجه به حرف‌هاي خانم نيشي‌زاوا جمع‌آوري كرده‌ام و قصد دارم آن‌ها را جمع‌بندي كنم و به صورت مقاله‌اي تازه منتشر كنم.
رجب‌زاده درباره سفر اين خانم ژاپني به ايران گفت: تا حالا متأسفانه به ايران نيامده. البته دو بار تا حالا از طرف مقامات فرهنگي دعوت شده كه يك بار بيماري و يك بار هم مسئله خانوادگي پيدا كرد و نتوانست بيايد.
به گفته اين پژوهشگر، در حال حاضر نيشي‌زاوا به خاطر كهولت سنت ضعف بدني دارد و در رفت و آمدهاي خود احتياط مي‌كند.
شاهزادگان ساساني سده هفتم ميلادى بعد از ويران شدن تيسفون به خاور دور رفتند. با اين حال مسير تاريخي دقيق اين مهاجرت و انگيزه آن به درستي مشخص نيست.
رجب‌زاده درباره تحقيقات تاريخي مورخان و ايرانشناسان در اين زمينه گفت: تحقيقات خيلي مختصري انجام شده و منابع و مدارك تاريخي ژاپن هم اين مهاجرت را نشان مي‌دهد ولي خود من اين موضوع را دنبال نكرده‌ام كه چرا اين‌ها به ژاپن رفته‌اند.
به گفته اين پژوهشگر، بخشي از دلايل سكونت بازماندگان ساساني در ژاپن مربوط به شاهزاده‌هاي ساساني است كه به چين فرار كردند.
رجب‌زاده گفت: در وقايع‌نامه‌ها و تاريخ‌نامه‌هاي ژاپني كه به صورت روز نوشته مي‌شده، مهاجرت شاهزادگان ساساني ذكر شده است. با اين حال تحقيق واقعاً دقيق‌تري تا حالا ممكن نشده چرا كه وسيله‌اي نبوده است.
به گفته رجب‌زاده، بخشي از اين مسأله به دلايل و قرائن باستان‌شناسي بر مي‌گردد.
پژوهشگر دانشگاه مطالعات خارجي اوساكا در ادامه اين گفت‌وگو درباه دلايل مهاجرت اجداد نيشي‌زاوا به ژاپن از نگاه خود او گفت: اين جزييات را ايشان اطلاع ندارند. اطلاعات او بر اساس اسناد خانوادگي است.
رجب‌زاده گفت: ايشان مي‌گويند از نسل شاهزاده‌هاي ساساني هستند و البته ايشان نمي‌گويند ساساني، بلكه مي‌گويند از شاهزاده‌هايي هستند كه نسل‌شان به هخامنشي مي‌رسد. منتهي احتمال‌شان اين است كه در دوره ساساني به ژاپن آمده‌اند.
به گفته رجب‌زاده، از دوره‌هاي قبل از ساساني هم سند و مدركي نيست كه كسي به ژاپن آمده باشد.
هيروكو نيشى‌زاوا كتابى داستان‌وار با عنوان «از تبارِ ايرانى» منتشر كرده كه درباره خاندانش است.
خانواده وى از دير باز در ناگونو، ايالتِ كوهستانى در جزيره اصلى ژاپن ساكن بوده‌اند. اما خود وي اكنون در توكيو زندگى مى‏كند

مرور کتاب: بررسی تطبیقی- تاریخی ایران و ژاپن

مرور کتاب: بررسی تطبیقی- تاریخی ایران و ژاپن

کتاب «جامعه شناسی توسعه: بررسی تطبیقی- تاریخی ایران و ژاپن» تالیف دکتر احمد رجب زاده است که ظاهرا ماخوذ از پایان نامه
دکترای نامبرده می باشد. این کتاب توسط انتشارات سلمان در سال 1378 چاپ شده و چنانچه از نام آن مشخص است، به بررسی علل و عوامل توسعه یافتگی ژاپن و توسعه نیافتگی ما در طول تاریخ با روش مقایسه ای می پردازد. کتاب در فصول اول و دوم خود به بیان چرایی انتخاب ژاپن برای مقایسه با ایران و مسایل توسعه ای اشاره می کند. رجب زاده توسعه را به معنای توسعه یا تحول درونی یک جامعه می گیرد و از توسعه بیرونی جامعه که «پویایی آن بیرون مرزهای سیاسی جامعه است»، به توسعه وابسته یا «توسعه نیافتگی» یاد می کند. وی سپس به استدلال در خصوص انتخاب ژاپن به عنوان کشور مورد مقایسه می پردازد. او ملاک خود برای انتخاب کشور مورد نظر را دارا بودن شرایط مشابه با ایران معرفی می کند و جهت گیری تحقیق خود را به این سو هدایت می کند که علی رغم شباهت های ساختاری دو کشور، چه چیزی موجب تفاوت در توسعه و توسعه نیافتگی آن دو شده است؟ رجب زاده چندین دسته از کشورها را به ترتیب از حوزه انتخاب خود خارج می کند. نخست کشورهای غربی را به دلیل اینکه دارای شرایط متفاوتی با جامعه ایران هستند- نظیر دارا بودن نظام فئودالی، رشد بورزوازی و نظایر آن- از گردونه انتخاب حذف می کند. در بین کشورهای آسیایی و اروپایی که دارای حکومت های امپراطوری بوده‌اند نیز، از روسیه و چین دست می شوید و ژاپن را به دلایلی همچون عدم شبهه در مورد توسعه یافتگی آن کشور و نیز اهمیت ارزشی آن در نزد جامعه انتخاب می کند. البته محقق یادآور علایق ارزشی خود نیز می شود و خاطرنشان می کند که این علاقه ارزشی در انتخاب موضوع، چیزی از ارزش تحقیق نمی کاهد.

فصل دوم این کتاب، ابتدائا به مرور ادبیات توسعه و تحقیقات تطبیقی در این خصوص می پردازد. محقق با بیان تاریخچه ای از نظریه های توسعه، بدو پیدایش آن را در حوزه اقتصادی و مترادف با رشد اقتصادی می جوید. نظریاتی نظیر مراحل رشد روستو، توجه به بیکاری پنهان در مناطق توسعه نیافته از سوی نورکس، و نظریه «حداقل تلاش بحرانی» لیبن اشتاین در این حوزه قرار می گیرند. با این حال، این نظریات به دلیل عدم توجه به شرایط ساختاری و نهادی جوامع دارای کاستی و نقص بوده‌اند که به عقیده نگارنده این امر موجب پیدایش نظریات اجتماعی توسعه گردید. از این رو دیدگاه نوسازی با هدف پرداختن به توسعه به عنوان پدیده ای چند بعدی به تحلیل جامعه شناختی کلان این امر در جوامع پرداخت. رجب زاده با برشماری نظریات اندیشمندانی نظیر وبر، دورکیم، تونیس و پارسونز در این حیطه، خاطر نشان می سازد که این نظریه ها موجب آشکار شدن ماهیت چند بعدی توسعه، کیفی و ساختاری بودن، اجتماعی بودن، و تاریخی بودن آن گردید. با این حال محدود بودن نگاه این نظریات به توسعه در حوزه یک جامعه، کاستی دیگری بود که به زعم مولف زمینه های پیدایش نگاه بین المللی و فراملی به توسعه را در نظریات وابستگی، مکتب اکلا و نظام جهانی پدید آورد.
رجب زاده در ادامه مروری بر نظریه پردازی های اندیشمندان ایرانی در رابطه با توسعه ایران می کند. او در این زمینه از نظریات با تاکید بر تاثیر فرهنگ جامعه ایرانی بر توسعه نیافتگی و نیز تحلیل های بر مبنای تجربه توسعه یافتگی غرب یاد می کند که در تحلیل های دسته اخیر، از آنجا که توسعه و صنعتی شدن را پیامد ظهور و گسترش بورژوازی می‌داند، عمدتا به موانعی که بر سر راه رشد بورژوازی قرار داشته، توجه می شود. از خطوط تحلیل که مولف در این حوزه یاد می کند، گرایشی است که بر مبنای نظریه تکامل تک خطی مارکس در مورد جوامع غربی، دم توسعه نیافتگی ایران را به عدم تکامل نظام فئودالی در ایران نسبت می دهد. البته این دیدگاه در نظریات افرادی چون اشرف با رد وجود نظام فئودالیته در ایران و با گرایش به شیوه تولید آسیایی مارکس مورد نقد قرار می گیرد و تلاش می شود توسعه نیافتگی در جامعه ایران را بر این مبنا تبیین شود. رجب زاده همچنین نظریات تلفیقی در باب توسعه ایران را با شرح و نقد کارهای اشرف، لمبتون و فوران مورد توجه قرار می دهد


وضعیت اسلام و مسلمانان در ژاپن

وضعیت اسلام و مسلمانان در ژاپن

بر اساس مستندات تاریخی اسلام در ژاپن تاریخی صد ساله دارد. مسجد کبه در ۱۹۳۵ ساخته شده است. با این حال تعداد مسلمانان تا قبل از دهه ۱۹۸۰ اندک بود. در نیمه این دهه وبا ورود جوانان مسلمان از کشورهای پاکستان ، بنگلادش ، و ایران برای کار در کارخانه ها و یا تجارت بر تعداد مسلمانان این کشور به سرعت افزوده شد. اما با شروع بحث بر سر کارگران غیر قانونی خارجی، دولت ژاپن ورود کوتاه مدت شهروندان پاکستان ، بنگلادش ، و ایران را متوقف ساخت.
به دنبال سقوط اقتصاد ژاپن در ۱۹۹۰ تعدادی از مسلمانان با ازدواج با زنان این کشور اقامت قانونی گرفتند. گزارش دقیقی از پیوستگی مذهبی افراد خارجی مقیم ژاپن وجود ندارد، اما تعداد تقریبی مسلمانان را ازافرادی که از کشورهای اسلامی آمده اند میتوان تخمین زد. می گویند تعداد مسلمانان درسال ۲۰۰۰ ، ۶۳۵۵۲ نفر بوده . اکنون بسیاری از آنها تشکیل خانواده داده‌اند. آنها با ژاپنی ها زندگی و کار می کنند و فرزندانشان را به مدارس ژاپنی می فرستند. در طول این سال ها زندگی خود را به ساختار زندگی یک مسلمان در آورده اند. مسجد یوکوهاما در بخش یوکوهاما زوزوکی به وسعت ۲۰۰ مترمربع هر جمعه شاهد نمازجماعت حدود ۷۰ نفر از مسلمانان کشورهای افریقایی و آسیایی و جاهای دیگر است. در حال حاضر در ژاپن بین ۳۰ تا ۴۰ مسجد یک طبقه وجود دارد . به این رقم باید حدود ۱۰۰ اتاق آپارتمان و بلکه بیشتر را افزود که به علت نبود امکانات مناسب تر، برای اقامه نماز اختصاص یافته است.
در ناگویا مسلمانان خارجی که شغل اکثر آنان معامله اتوموبیل های دست دوم است با کمک یکدیگر یک ساختمان لباس فروشی را خریداری کرده و آن را به مسجد تبدیل نمودند که در پاییز گذشته افتتاح شد. در محله آیچی (Aichi) با صدای مؤذن بیش از ۳۰۰ نفر برای اقامه نماز به مسجد محله می آیند که بیش از نیمی از آنها از اندونزی هستند و در کارخانه های تولید قطعات یدکی اتوموبیل یا کارخانه های دیگر مشغول به کارند . این کارگران در برنامه سه ساله ای که از اوایل دهه ۱۹۹۰ برای آموزش حدود ۵۰۰۰ متقاضی خارجی تدارک دیده شده شرکت کرده اند. در این دوره ها یک سال دوره آموزشی و دو سال دوره تجربی پیش بینی شده است. اندونزی ها بعد از چینی ها از نظر تعداد دومین کشور شرکت کننده در این دوره ها می باشند.
در ژاپن بر خلاف کشورهای اسلامی کار و نماز به هم نیامیخته اند. از این رو مسلمانان در اقامه نماز در محل کار با مشکلاتی مواجهند. بعضی از مؤمنین شیفت های شب را برای کار بر می‌گزینند تا بتوانند به موقع نماز بخوانند.در مسجد ابینا (ebina) در محله کاناگاوا (kanagava) حدود ده تا از بچه های ده ساله به یادگیری زبان عربی مشغولند. هر روز از ساعت ۴ تا ۸ بعد از ظهر کلاسهای قرآن هم بر پاست که به اصرار پاکستانی ها و بنگلادشی ها دایر شده است. تدریس کلاس ها را والدین خودشان بر عهده دارند. نصر عبدالله از هند که یک فروشگاه خواروبار آسیایی را در بخش شین جو کو (Shinjuku) می چرخاند تصمیم دارد یک مدرسه اسلامی دایر نماید و توضیح می‌دهد که مسلمانان خارجی که در ژاپن زندگی می‌کنند برای آموزش فرزندانشان مشکلات زیادی دارند و حتی در مواردی پدر می‌خواهد فرزندش را برای تعلیم به وطنش بفرستد که معمولا با مخالفت همسر ژاپنی مواجه می‌شود. بعضی ازازدواجها بر سر این مسئله به طلاق می‌انجامد. همسر ژاپنی نصرالله شش فرزندشان را به مدت دو سال به مالزی برد تا از مدارس اسلامی بهره ببرند.در ژاپن حتی یک مدرسه ابتدایی یا متوسطه برای مسلمانان وجود ندارد.
مسجد اتسوکا (otsuka)در بخش توشیما (toshima) مصمم است که خود را به عنوان یک واحد آموزشی به ثبت برساند و یک مدرسه اسلامی دایر نماید اما در حال حاضر تنها فعالیتی که می‌تواند انجام دهد به عنوان مرکز مراقبت های روزانه است که به صورت رسمی هم نیست. در حال حاضر هفت مسجد متعلق به جماعت تبلیغ پاکستان در ژاپن وجود دارد. ارتباط بین مسلمانان خارجی که در ژاپن زندگی می‌کنند با ژاپنی ها خیلی محدود است و بیشتر به محل کار محدود می‌شود. ژاپنی ها در برخورد با مسلمانان آن‌ها را افرادی ثابت قدم می‌یابند که سرنوشت خود را به اراده خدا محول ساخته اند . همین احساس موجب شده است که برخی از ژاپنی ها ایمان بیاورند.اگر چه آمار دقیقی از تعداد مسلمانان در دست نیست، اما مسلمانان کشورهای اندونزی، پاکستان، و بنگلادش با رقمی بین ۷۰۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰۰ اکثریت آن ها را تشکیل می‌دهند . تخمین زده می‌شود تعداد مسلمانان ژاپنی الاصل تا به هزاران نفر برسد. انجمن مسلمانان ژاپن از ثبت نام هایی که شده تخمین می‌زند که رقمی حدود ۷۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ مسلمان ژاپنی وجود دارد که بیشترین آن ها را زنانی تشکیل می‌دهند که بعد از ازدواج با پاکستانی ها و بنگلادشی هایی که در دهه ۱۹۸۰ برای کار به ژاپن آمده اند ، به اسلام گرویده اند.با وجود آنکه مسلمانان کثیری در کشورهای آسیایی زندگی می‌کنند ژاپنیها احساس می‌کنند که اسلام از آنها فاصله بسیار دارد. اما ملت ژاپن اهل تسامح است از این رو براحتی و به صورت مسالمت آمیز با گروه های مختلف دینی زندگی کنند. البته هر روز بر تعداد مسلمانان در ژاپن افزوده می شود. آنها به عنوان تاجر، مهندس کامپیوتر، و متخصص به این کشور روی می آورند. ‌‌‌‍‍‍(۲)
همانگونه که ذکر شد اسلام در ژاپن تاریخی نه چندان دیرینه دارد. پیش از بازشدن درهای این کشور در ۱۸۵۳ تنها چند مورد پراکنده ارتباط بین اسلام و ژاپن مشاهده می‌شود، هر چند برخی مسلمانان قرن ها پیش از آن به ناگاساکی (Nagasaki) آمده بودند. اولین مسلمانان عصر حاضر در ژاپن از مالایی هایی بودند که در اواخر قرن نوزده بر روی ناو های انگلیسی و هلندی خدمت می کردند. در اواخر دهه ۱۸۷۰ زندگانی حضرت محمد به زبان ژاپنی ترجمه شد و موجب شد اسلام در ذهن روشنفکران ژاپنی جایگاهی بیابد.ارتباط مهم دیگر در ۱۸۹۰ بود. در این سال حکومت ترک عثمانی به منظور شروع روابط دیپلماتیک و معرفی مسلمانان و ژاپنی ها به یکدیگر و همینطور تکریم دیدارچند سال قبل شاهزاده ژاپنی akihito komatsu از استانبول یک کشتی بزرگ به ژاپن اعزام کرد. این کشتی که ارتوگرول (ertugrul)نامیده می شد در طوفان سواحل واکایاما (wakayama) نابود شد و ۵۴۰ نفر از ۶۰۹ سرنشین آن غرق شدند. اولین ژاپنی که به حج رفت kataro yamaoka بود . او در ۱۹۰۹ به اسلام گروید و بعد از حج نام عمر یامائوکا را برگزید.
Bunpachiro arigaدیگر ژاپنی بود که در همین دوران برای تجارت به هند رفت و متاثر از مسلمانان آنجا مسلمان شد و نام احمد آریگا را انتخاب کرد. مطالعات اخیر نشان می دهد که دو ژاپنی به نام های shotaro noda وtorajiro yamada به منظور ابراز همدردی با درگذشتگان ارتوگرول به ترکیه رفتند . یامادا به اسلام گروید و نام عبدالخلیل را بر خود گذاشت و احتمالا به سفر حج هم رفت.به هرحال زندگی جمعی مسلمانان با ورود چند صد ترکمن، ازبک، تاجیک، قرقیز، قزاق و دیگر مسلمانان ترک و تاتار که از آسیای مرکزی و روسیه در جنگ جهانی اول و در آغاز انقلاب بلشویک ها به ژاپن پناهنده شدند شروع شد. این مسلمانان پناهنده در چند شهر مهم ژاپن اقامت گزیدند و اولین جوامع کوچک مسلمان را تشکیل دادند. تعدادی از ژاپنی ها با ارتباط با این مسلمانان، به اسلام گرویدند.
با تشکیل این جوامع کوچک چند مسجد هم بنا گردید که مهمترین آنها مسجد کب (kobe) بود که در سال ۱۹۳۵ ساخته شد . مسجد دیگر مسجد توکیو بود که در ۱۹۳۸ بنا گردید. (این مسجد در دهه ۱۹۹۰) کاملا بازسازی شد. باید به این نکته توجه کرد که ژاپنی ها در ساخت این مساجد نقشی نداشته اند و تا کنون هیچ ژاپنی امامت مسجدی را بر عهده نداشته است.در جنگ جهانی دوم هم یک حرکت دیگر اسلامی از طریق سازمان ها و مراکز تحقیقاتی در باره جهان اسلام و مسلمانان روی داد. در این دوره در ژاپن بیش از ۱۰۰ کتاب و مجله در باره اسلام منتشر شد. البته این سازمان ها و مراکز تحقیقاتی را مسلمانان اداره نمی‌کردند و هدف آنها هم تبلیغ برای اسلام نبود. هدف آن بود که نظامیان به اطلاعات لازم درباره اسلام و مسلمانان مجهز شوند زیرا در مناطق زیادی در چین و جنوب شرقی آسیا که به تصرف ژاپنی ها در آمده بود جوامع بزرگ مسلمان زندگی می کردند. با پایان یافتن جنگ در ۱۹۴۵ این سازمان ها و مراکز تحقیقاتی هم ناپدید شدند.
ژاپن پیش از جنگ به طرفداری از مسلمانان آسیای مرکزی و متحد آن ها در مقابله با شوروی معروف بود. در آن ایام بعضی از ژاپنی ها که در مراکز جاسوسی کار می‌کردند با مسلمانان در ارتباط بودند. بر اثر این ارتباط برخی به اسلام گرویدند برخی از ژاپنی ها هم به عنوان سرباز به کشورهای جنوب شرقی آسیا از جمله مالزی رفتند و مسلمان شدند. به خلبانان ژاپنی آموزش داده بودند که در صورت دستگیری در سرزمین های اسلامی بگویند لا اله الا الله ، تا در امان باشند. می گویند که خلبانی هم واقعا مورد اصابت قرار گرفت و با ذکر این کلمات الهی از مرگ نجات یافت. تجاوز ژاپنی ها به چین و جنوب شرقی آسیا در جنگ جهانی دوم موجب شد که در ارتباط با مسلمانان قرار گیرند. این ژاپنی ها که به اسلام گرویدند در بازگشت به کشورشان اولین سازمان مسلمانان ژاپن را تحت عنوان ” انجمن مسلمانان ژاپن ” تشکیل دادند. رهبری این تشکیلات را مرحوم صدیق ایمایزومی (Sadiq Imaizumi) به عهده داشت. در زمان افتتاح تعداد مسلمانان به ۶۵ نفر می رسید. این رقم تا زمان درگذشت صدیق یعنی شش سال بعد به دو برابر رسید.دومین رئیس انجمن مرحوم عمر میتا (Mita) بود که نمونه ای از نسل قدیم به شمار می‌آمد. او اسلام را از سرزمین های تحت اشغال امپراطوری ژاپن فراگرفت. وی برای شرکت راه آهن منشو (manshu) که بر قلمرو ژاپنی ها در استان شمال شرقی چین در آن زمان نظارت داشت کار می‌کرد. او از طریق ارتباط با مسلمانان چینی در پکن مسلمان شد. بعد از جنگ و با بازگشت به ژاپن او اولین ژاپنی در دوران بعد از جنگ بود که به حج رفت. ایشان اولین ترجمه قرآن را ازدید یک مسلمان به زبان ژاپنی انجام داد.بنابر این بعد از جنگ جهانی دوم بود که برای اولین بار چیزی به نام جامعه مسلمانان ژاپن به وجود آمد.
در دهه ۱۹۷۰ و به دنبال بحران نفت حرکت دیگر اسلامی در ژاپن به وجود آمد. با ملاحظه ذخایر نفت خاورمیانه و اهمیت اقتصادی آن برای اقتصاد ژاپن، وسایل ارتباط جمعی ژاپن به معرفی جهان اسلام پرداختند. بدین ترتیب بسیاری از ژاپنی ها فرصت یافتند مراسم حج را مشاهده کنند و صدای اذان و صوت قرآن را بشنوند. هزاران نفر به صورت گروهی یا تک تک به اسلام گرویدند. از آنجا که در آمارگیری ژاپن دین افراد پرسیده نمی شود رقم قابل اعتمادی در مورد تعداد مسلمانان وجود ندارد.رقم ۱۰۰۰۰۰ نفر هم برای تعداد مسلمانان ذکر می شود که البته اغراق آمیز به نظر می رسد. تخمین زده می شود تعداد مسلمانان به حدود ۶۰۰۰۰ تا ۷۰۰۰۰ نفر برسد که ۱۰ % آنها را ژاپنی ها و ۹۰% را ساکنین خارجی تشکیل می دهند. در حال حاضر اندونزیایی ها ، بنگلادشی ها، پاکستانی ها و ایرانیان بزرگترین جوامع خارجی مسلمان را تشکیل می دهند. (۳)
مسلمانان ترکیه، مالزی، و چند کشور افریقایی هم بخش دیگری از این جمع را تشکیل می دهند. وجود ملیت های مختلف مسلمانان در جامعه ای که در طول تاریخ به یکدست بودن خود افتخار می کند چشم گیر است.حدود ۸۰% کل جمعیت ۱۲۰ میلیونی ژاپن به بودیسم یا شینتوئیسم اعتقاد دارند. تنها یک میلیون نفر برابر با هفت دهم درصد مسیحی هستند. بسیاری از آن ها از طبقه متوسط و محافل فکری هستند . و حتی وزیر فرهنگ فعلی یک نویسنده مسیحی است. بنابر این نفوذ مسیحیان بسیار بیشتر از قدرت عددی آن هاست. گسترش مسیحیت به دو عامل تاثیر پذیری از غرب و تاریخ طولانی پانصد ساله حضور در این کشورمرتبط است. به هر حال مسیحیت در ژاپن بسیار مورد احترام است حتی در میان غیر پیروان آن.بنا بر تحقیقات انجام شده توسط ماهنامه ای در ژاپن تنها یک نفر از هر چهار نفر ژاپنی واقعا به دینی اعتقاد دارند. فقدان ایمان در جوانان بیست ساله ژاپنی آشکارتر است ونسبت منکران خدا در بین آنان به ۸۵ % می‌رسد.
دانشجویان مسلمان و کارگران مهاجر بخش اعظم مسلمانان ژاپن را تشکیل می‌دهند و این در حالی است که نسبت مسلمانان خود به رقم بسیار کوچک یکی از هر صد هزار نفر می‌رسد. مسلمانان در اطراف شهرهای بزرگی هم چون هیروشیما، کیوتو، ناگویا، ازاکا، و توکیو تمرکز یافته اند.مسلمانان در ژاپن با مشکلاتی از قبیل مسکن، آموزش فرزندان، تغذیه حلال، و ارتباطات روبرویند. به خاطر توزیع ضعیف حتی ترجمه مفاهیم قرآن کریم در دسترس عموم نیست. کتاب های اسلامی در کتابفروشی ها و کتابخانه ها یافت نمی‌شود. چند مقاله و کتاب موجود هم به قیمت های گزاف به فروش می‌رسد.(۴) با توجه به آنکه ژاپنی ها صد در صد با سوادند این فقدان اطلاعات جای تامل دارد.با آنکه بنا بر روایتی در کشور ژاپن ۲۵ مسجد دائمی، حدود ۲۰۰ مسجد موقت و بیش از ۱۰۰ تشکیلات اسلامی وجود دارد ولی هر یک تنها چند عضو فعال دارند. (۵)

منابع :
۱ - گزارش های اداره کل فرهنگی آسیا و اقیانوسیه
۲و۴ - نویسنده: کاواکامی یاسونوری (kawakami yasunoni) نویسنده ارشد آساهی (asahi shimbun ) منبع: asahi shimbun ، ۴ می ۲۰۰۷ و سایت اینترنتی japan focus در تاریخ ۳۰ می ۲۰۰۷
۳- http://en.wikipedia.org/wiki/islam_in_japan
5- http://dailytimes.com.pk/default.asp?page=story_1…2007/06/25
منبع : مرکز مطالعات فرهنگی بین المللی