Thursday, April 16, 2009

از موزه کوبه ژاپن تا راحت طلبی ما ایرانیان

از موزه کوبه ژاپن تا راحت طلبی ما ایرانیان
موزۀ شهر کوبه در منطقه ای واقع شده بود که در گذشته ها مرکز سکونت خارجیان مقیم کوبه بوده است و همچون بسیاری از ساختمانهای قدیمیِ شهرِ کوبه ،دارای نمای با معماری یونانی است ( با شش ستون به سبک دوریسی) . با آنکه ساختمان در
۱۹۳۵ ساخته شده ، لیکن کاربری آن موزه نبوده است . تا سال ۱۹۸۲ یکی از شعب "بانک یوکوهاما" بوده که بعد از این تاریخ به منظور موزه تغییر کاربری داده می شود. یکی از اهداف این گونه تغییر کاربری ها، نگهداری این دست نمونه های ارزندۀ معماری غربی اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم در ژاپن است


نمای یونانی موزۀ شهر کوبه

در اثر زلزلۀ بزرگ هانشین در سال ۱۹۹۵ ترک هایی در ساختمان پدیدار شده و همچنین در بخشهایی از پی و طبقۀ تاسیسات آن نیز آبگونگی رخ داد ، لیکن به هیچ یک از اشیاء ارزنده و قیمتی داخل موزه آسیبی وارد نشد .پس از آن ،ترمیم و مقاوم سازی ساختمان طی مدت ۲ سال انجام شد.

از میان اشیاء مختلف تاریخی و مسائل متعدد مطرح در موزه ،بیشترین چیزی که در این بازدید توجهم را جلب کرد بحث تاریخچۀ بنادر اصلی ژاپن بود.

بحث درگاههای ورودی کشور ژاپن ،که کشوری است واقع در میانه اقیانوس و بدون ارتباط خاکی به دیگر کشورها، همواره برایم جالب بوده است .

در گذشته ها حکومتها و امپراطوران ژاپن نسبت به ورود " خارجی ها " به شدت حساسیت داشته اند . یکی از شواهد این مدّعا وجود یک خط جداگانه ( کاتاگانا ) جهت نوشتن اسامی و کلمات خارجی است.این خط حدود هشتصد سال عمر دارد. هیچ کلمه انگلیسی ، فرانسوی و ... با خط اصلی ژاپنی ( هیراگانا ) نوشته نمی شود .

امّا از ۱۸۶۸ میلادی ( در دوره امپراطوری می جی Meiji) قوانین عوض شده و تقابل یا بهتر بگوئیم تعامل فرهنگی با اروپائیها و آمریکائیها آغاز می شود ،تعبیر استفاده شده درموزه در خصوص این مقطع زمانی" Times of Civilization and Enlightenment"بود. تعبیر دقیق تر و آشنای خودمان را بکار بریم :از ۱۸۶۸ آغاز غرب زدگی در ژاپن است.(۱)

تا پیش از این تاریخ بنادر اصلی ژاپن عبارت بودند از : یوکوهاما ، کاناگاوا ، ناگاساکی و نیگاتا .لیکن بندرکوبه به منظور آغاز ارتباط جدّی با کشورهای هلند ، روسیه ، انگلیس ، فرانسه و آمریکا گشوده می شود.در واقع بندر کوبه به عنوان دروازه ورود تـُُجّار و صنعتگران این کشورها انتخاب می شود.

تغییرات ظاهری در نحوه زندگی ( با نمونه هایی همچون بکارگیری مبلمان غربی در برخی منازل ، تغییر آرایش موها به سبک خانمهای اروپایی ، تغییر لباس از کیمونو به لباس غربی ) و تغییرات اساسی در صنعت (مانند شروع صنعت چاپ ، کشتی سازی و ...) از این زمان شروع می شود. آغاز صنعتی شدن ژاپن پس از جنگ دوم جهانی یا حدود آن نبوده ، بلکه این مهم حدوداٌ ۷۴ سال پیش از جنگ دوم و پس از ورود و با الهام گیری از کشورهای صنعتی بوده است.(۲)( برای مثال تاریخ تأسیس شرکت توشیبا که هم اکنون ۱۷۲۰۰۰ پرسنل دارد ،به سال ۱۸۷۵ بر می گردد.)

در واقع طبقۀ دوم موزه، داستان جالب غربی شدن کشور کشاورزی ژاپن ( یا به تعبیر استفاده شده در موزه :مدرنیزه شدن Modernization یا Westernization ) با روایتی کاملاً مستند است.


بدین منظور در 1۸۶۸ حکومت ژاپن که تاپیش از آن نسبت به رفت و آمد خارجی ها حساسیت داشته (۳) ، دیدگاه خود را عوض کرده و بنادر را به رفت و آمد آزاد اروپائیان می گشاید. در این میان بندر کوبه یکی از مهمترین درگاههای ورود به ژاپن می شود.

در ۱۸۹۷ ( یعنی در فاصله حدود سی سال ) نزدیک به ۳۵۰ خانوار اروپایی در کوبه ساکن شده و زندگی می کرده اند ! بدین جهت یک مهندس انگلیسی به نام هارت (S.W.Hart) یک شهرک مخصوص زندگی ساکنین اروپایی طراحی می کند. این شهرک یکی از نمونه های "طراحی شهری اروپایی " قرن ۱۹ محسوب می شود.(۴)

بخش دیگری از موزه شامل نقشه های تهیه شده از کشورهای مختلف دنیا و مسیرهای دریانوردی طی قرون۱۷، ۱۸ و ۱۹ میلادی به نمایش گذاشته شده است.مثلا یک نقشۀ کامل از جهان مربوط به قرن ۱۷ که تقریبا قارّه ها و کشورها را درست کشیده است. از این دست نقشه ها زیاد است . نقشه هایی که تهیه آنها با توجه به عدم وجود فن آوریهای پیشرفته امروزی - همچون عکس هوایی - کار دشواری بوده است .

زمانی که به نقشه ها نگاه می کنم و در ذهن تاریخچۀ ورود اروپایی ها به ژاپن را مرور می کنم احساسی از حسرت ، تمام وجودم را می گیرد .حسرتی که نمی توان آن را نادیده گرفت.حسرتی عمیق.

امّا این احساس حسرت، ناشی از مقایسه ذهنی با خواب زمستانی مردم و پادشاهان قاجاری ایران در آن عصر نیست. با خود می اندیشم از حدود دویست سال پیش نگاه توسعه در کشورهای مختلف بدانجا رسید که پس ازساخت و پرداخت و توسعه کشورشان ، فکر و طمع حضور در کشورهای دیگر در اندیشه حاکمان رسوخ کرد. این "فکر" باعث شد تا سوار کشتی شدند و از انگلیس به هند، برمه ، سيلان وقسمتهايى از چين (در آسیا) ، مصر، سودان ، اوگاندا، سومالى ، گـابـيـلر،سـيـرآلئون ، سـاحـل طـلا ونـيـجـريـه (در آفـريـقـا) بروند. از فرانسه به مراکش ، الجزایر ، تونس ،سومالی ، ماداگاسکار(در آفریقا )و هائیتی (در آمریکا) بروند. از اسپانیا به فیلیپین ، پرو و گینه بروند. در این کشورها با مردم و حاکمان ارتباط برقرار کنند و منافع کشور خود را جستجو کنند... (مثلا داستان سفرهای هلندی ها در قرن ۱۷شنیدنی است :یک مستعمره در انتهای جنوبی آفریقا ـ دماغه امید نیک ـ تاسیس شده بود که به عنوان قرارگاه تامین آذوقه برای کشتیهای در حال رفت و آمد به جزایر ادویه فعالیت می کرد. کمپانی "هند غربی هلند" به تجارت شکر و برده در "دریای کارائیب" و ساحل آمریکای جنوبی پرداخت. در آمریکای شمالی، هلندیها مراکز تجاری متعددی را در طول "رودخانه هودسون" برپا نمودند و مستعمره هلند نو را در حد فاصل "ویرجینیا" و انگلستان نو تاسیس کردند. سودهای به دست آمده توسط بازرگانان هلندی، مبالغ هنگفتی پول برای هلند فراهم نمود. این سرمایه ها در بانکهایی سرمایه گذاری می شد که آن را به کشورهای دیگر قرض می دادند و از این راه منافع بیشتری را عاید هلندی ها کردند) (۵)

براستی عجب دست به کشتی خوبی داشته اند این جماعت کشورهای اروپائی!!

امّا حال پس از گذشت اینهمه سال و اینهمه فراز و نشیب در تاریخ توسعه ( اسم دیگرش تاریخ استعمار - اسم دیگرش تاریخ آقایی و بزرگی نمودن به تعبیر خودشان ) هنوز که هنوز است منتهای آمال فارغ التحصیلان دانشگاههای کشور ما اشتغال به کار در یک کار بی دردسر و پردرآمد و خوش و بی مصیبت (به تعبیر دوستان خودمانی!) در تهران یا "حداکثر" شیراز ، اصفهان ، مشهد و تبریز است .یک درآمد ماهی یک ، یک و نیم میلیون تومان و خاطر جمع و همه چیز خوب و عالی. رفتن به بوشهر ، عسلویه ، ایذه ، بلوچستان را نامش را گذاشته ایم "کار در مناطق محروم " . دو استان مجاور محل سکونت خودمان را اسم گذاشته ایم کار در مناطق محروم ! به مجرّد رفتن برای کار به این نقاط ، اضطراب و اضطرار و استرس و غصّه تمام وجود مادر و پدر و همه بستگان و عزیزان را باید فراگرفته ، حسرت و تاسف از نابود شدن تمام استعدادهای فرزند برومند آب و خاک، با ما همراه شود.

تفکر توسعه و ثروت اندوزی ( یا هر نام دیگر )، اروپایی را برآن می دارد که با کشتی قرن ۱۷ ،۱۸ و ۱۹ هزاران کیلومتر به کشورهای دیگر سفر کند و من امروز برایم قابل پذیرش نیست که برای کار به ایذه یا چابهار در کشور خودم بروم. لعنت بر این حس راحت طلبی و رفاه زدگی . نفرین بر این تفکر کوچک اندیش که حتی برای رفتن و آباد کردن استانهای کشورش بیم دارد . چه رسد به کشتی سوار شدن و به هزاران کیلومتر آن طرف تر کره زمین رفتن و بهره برای نسلهای آینده جستن.

کدام پزشک جوان ماست که طبابت در کردستان یا بلوچستان را به عنوان تجربه ای شیرین در زندگی خود نگاه کند؟یا فرصتی برای تجربه گونه ای دیگر از زندگی؟ کدام مهندس جوان ماست که از اشتغال در کارگاه راهسازی مسیر فیروزآباد- عسلویه به خود ببالد که دست اندر کار توسعه و ایجاد تمدنی جدید در قالب احداث یک شاهراه است ؟شاهراهی جهت اتصال خلیج فارس به مرکز کشور...

حاصل این تفکر عافیت طلبی + کوچک اندیشی می شود تمرکز نیروهای تحصیل کرده در شهرهای بزرگ و اشتغال به کارهایِ کم دردسر و پردرآمد همچون صنعت پیشرفتۀ بساز و بفروشی . همین تفکر ما را به خواندنِ بلافاصلۀ فوق لیسانس بعد از لیسانس و دکتری بعد از فوق لیسانس برانگیخته است : حرکت در حاشیۀ امن رفاه و راحتی .

امروز اگر جوانی از مرز و بوم ما برای کار در " نقاط محروم ! " بخواهد پس از غصّه خوردنهای بسیار خود و خانواده برود ، انتظار حقوق ماهی ۵ میلیون تومان دارد. یعنی درآمد یک استاد دانشگاه در کشور ژاپن.......

بگذریم .....


۱-بسیاری معتقدند که غربی شدن کشور ژاپن با غرب زدگی مورد نظر آل احمد متفاوت است .چرا که آل احمد غرب زدگی ایران را به سِن زدگی تشبیه می کند: " پوسته گندم سالم است اما از درون خورده شده است" ،لیکن غربی شدن ژاپن را با تغییرات در ظواهر و عدم تغییر کلیت محتوای فرهنگی همراه می دانند. در این تفکر، باور بر این است که ژاپني ها در طول تاريخ خود ، همواره استعداد عجيب خود را در جذب و تحليل ايده هاي خارجي و تطابق دادن فنون خارجي با رسوم داخلي نمايان كرده اند .امروزه ژاپن به صورت محل تقاطع قديم و جديد و شرق و غرب درآمده و اين دو فرهنگ با هماهنگي بي نظيري در كنار يكديگر قرار گرفته اند .

۲-تاریخ ایران را ورق می زنیم. در همین بازۀ زمانی ایران یکی از دردناک ترین امتیازات داده شده به کشورهای اروپایی و شگفت ترین اتفاقات تلخ را در تاریخ خود دارد. امتیاز رویترزدر سال ۱۸۶۸ میلادی توسط ناصرالدین شاه قاجار به موسس آژانس خبری رویترز ، "بارون جولیس دو رویترز" داده شد. انعقاد این قرارداد با تلاشهای «دراموند ولف »سفیر کبیر بریتانیا در ایران و امین السلطان صدراعظم وقت ناصرالدین شاه صورت گرفت.براساس این توافق اختیار اکثریت منابع طبیعی ایران به رویترز اعطا شد.امین السلطان پس از عزل امیرکبیر ،زعامت صدراعظمی ملک را به عهده گرفته بود! آری ،محدوده زمانی مورد اشاره در متن فوق مقارن با محدوده زمانی قتل امیرکبیر و صدارت افراد خیانت پیشه ای چون محمدخان نوری و امین السلطان بوده است.تاریخ ایران در این محدوده زمانی تلخ است . معاهده پاریس و واگذاری هرات نیز نمونۀ دیگری از این معاهدات است که در همین حدود زمانی به دلیل شدت تاثیر اروپا بر دربار و رجال سیاسی ایران توسط محمدخان نوری رقم می خورد.ناصرالدین شاه معروف به «سلطان صاحبقران» و «شاه شهید» است .دریغ.

۳- به عنوان مثال طی سالهای ۱۶۳۳ تا ۱۶۳۹ فرمان "رسمی" از طرف امپراطور مبنی بر ممنوعیت تجارت با خارجیان وحود داشته است.یکی از امپراطوران قرن ۱۷ به نام تاکوگاما نیز برخی از این محدودیت ها را بیشتر می نماید.

۴- البته تاریخ مذکور ، تاریخ شروع تبادل " جدّی" فرهنگی با غرب است چرا که تا پیش از این نیز ارتباط فرهنگی وجود داشته ، لیکن جدی و فراگیر نبوده است . به عنوان مثال کشیشFrancis Xavier اولین کشیش مسیحی است که از ۱۵۰۶ تا ۱۵۵۲ به تبلیغ مسیحیت در ژاپن مشغول بوده است .

۵- جالب اینکه حالا همین بی بی سی هردفعه در گزارش های خبری- تحلیلی اش می گوید: شرکتهای ایرانی را چه کار که می روند در ونزوئلا کار می کنند ؟ ایران کجا ونزوئلا کجا؟!! واقعا سرمایه گذاریهای ایران در ونزوئلا عجیب است!! (گزارش هفته گذشته برنامه ۶۰ دقیقه،شبکه فارسی بی بی سی)

برگرفته از

http://siavashon.ir/eslamim/2739.html

No comments: