گر سری یابد به عالم کس به نیکو شاعری
رودکی رابر سر آن شاعران زیبد سری
شعر او را بر شمردم سیزده ره صد هزار
هم فزون آید اگر چونان که باید بشمری
با توجه به شعر رشیدی می توان شمار ابیات او (رودکی) را بیش از صد هزار بیت دانست . "عوفی" نیز نوشته است که اشعار او به صد دفتر بر می آمده. رودکی علاوه بر سرودن قصاید و قطعات و تغزلات و رباعیات ،« کلیله و دمنه» را به نظم در آورده و چند مثنوی دیگر نیز داشته است ، اما از آن همه تنها چند قطعه و قصیده و ابیاتی پراکنده که شماره ی آنها بیش تر از هزار بیت نیست ، باقیمانده است که در انتساب بعضی ازهمین اشعار به رودکی نیز می توان تردید روا داشت»(1).
در سال گذشته دو کتاب « زنان شاعر پارسی گوی هفت شهر عشق» تالیف "مهری شاه حسینی "و « شعر زنان افغانستان» به کوشش "مسعود میرشاهی " منتشر و روانه بازار کتاب شده است که مولفان آنها سعی کرده اند تا آنجا که امکان دارد با گرد آوری اشعار مربوط به زنان شاعر پارسی گوی ، در حفظ و نگهداری میراث ادب زبان فارسی در سراسر جهان کوشش کنند. کتاب نخست تالیف "مهری شاه حسینی" است که مولف آن سعی کرده اشعار زنان شاعر پارسی گوی هفت کشور افغانسان ، ازبکستان ، پاکستان ، تاجیکستان ،عثمانی ، قفقاز، هندوستان که در این سرزمین ها ساکن بوده یا هستند و به زبان فارسی شعر سروده اند را همراه با تصاویر و زندگی نامه کوتاه از هرکدام گرد آوری کند. شاه حسینی پیش از این نیز کتاب « زنان شاعر ایران » را گرد آوری و منتشر کرده است که با این حساب می توان گفت بیشتر شاعران زن پارسی گوی که در ایران کنونی و سرزمین ها همسایه و کشور های اروپایی ساکن هستند را شناسایی و در کتاب های خود به آنها اشاره کرده. بدون تردید انجام چنین کاری در کشورهای پیش رفته کار چندان آسانی نیست، چه رسد به کشور ایران که برای دست یافتن به نام ها و آثار گذشتگان و افراد در قید حیات باید از هفت خان رستم عبور کرد. مولف در کتاب زنان هفت شهر عشق برای گرد آوری این اشعار علاوه بر استناد به آثار باقی مانده از شاعران و کمک گرفتن از محققان و شاعران کشورهای فارسی زبان با سفر به کشورهای مختلف از شاعران زنده و در قید حیات غافل نمانده و تمام تلاش خود را کرده است تا کاری شایسته و مستند ارایه کند. او در این اثر تنها به زنانی که از آنها مجموعه شعری منتشر شده است اکتفا نمی کند بلکه شاعران بدون کتاب و زنان سرشناسی که تنها تعدادی شعر از آنها باقی مانده است را همانند شاعران جوان که تنها شعر آنها در نشریات منتشر شده ،از یاد نمی برد. می توان گفت ملاک انتخاب مولف برای ذکر نام شاعر در کتاب خود سرودن شعر به زبان فارسی و تاحدودی قابل قبول بودن اشعار است . شاه حسینی در کتاب خود فارغ از هر گروه بندی و حزب گرایی سیاسی سعی کرده است با گرد آوری نام و نمونه آثار شاعران زن پارسی گوی کاری علمی انجام دهد و از به فراموشی سپردن نام های حتی کم اهمیت در عرصه شعر جلوگیری کند.البته كتاب ضعف هايي نيز دارد كه در برابر ويژگي هاي مثبت آن مي توان ناديده گرفت به شرط آن كه در چاپ هاي بعدي تصحيح شود.
«شعر زنان افغانستان» به کوشش دکتر"مسعود میرشاهی" نیز اثری همانند کتاب «زنان شاعر پارسی گوی هفت شهر عشق» است که مولف آن سعی می کند تنها با پرداختن به شعر زنان افغانستان توانایی آنها را به تصویر بکشد . بدون شک تالیف این کتاب نیز در حد خود دشوار و زمان بر است . اما، اگر بتوان قطع و صفحه بندی نامناسب کتاب را نادیده گرفت، چند نکته در این اثر به چشم می خورد که نیاز به یاد آوری برای تصحیح در چاپ های بعدی دارد. مولف در این اثر سعی کرده است با آوردن یک زندگی نامه کوتاه و یک یا چند شعر مخاطب را با شعر زنان افغانستان آشنا و به شکلی از به فراموشی سپرده شدن آنها خود داری کند؛ اما بی نظمی موجود در ارایه زندگی نامه و معرفی این شاعران به گونه اي واضح و آشکار مخاطب را دچار سردگمی می کند. به نظر می آید میرشاهی ملاک خاصی برای انتخاب و نوع معرفی گزینه های مورد استفاده خود ندارد و بيشتر شاعری را که در دسترس بوده و شعری از او را یافته وارد مجموعه کرده است . برای بعضی شاعران زندگی نامه آورده و برای بعضی نه ، برای بعضی چند شعر آورده و برای بعضی یک شعر همراه با نامش. اشتباه دیگر مولف در این اثر ذکر نام یک شاعر مرد افغانستانی با عنوان « پری بدخشی» بدون ذکر زندگی نامه به عنوان یک شاعر زن است که بر اثر اکتفای محقق به نام شاعر صورت گرفته است . اگر چه " پری " در زبان فارسی نام زن محسوب می شود، اما این نام همانند نام هایی چون "اشرف" و بسیاری دیگر در زبان فارسی هم برای مرد استفاده می شود هم برای زنان. دکتر "شفعیعی کندکنی" دراین زمینه معتقد است که "پری بدخشی " نام یک شاعر مرد است که در افغانستان زندگی می کرد.
اما نکته مهمی که در این کتاب ذکر و به آن دقت کافی نشده است، اشاره مولف کتاب به نام نخستین شاعر زن ایران بانام "دارای دخت" است ، که با استناد به مقاله "گی کیو ائی تو " ایران شناس ژاپنی صورت گرفته.
گی کیو ئی تو (
( azoroastraian proper name form the manyosho) که در شماره دهم مقاله پهلوی کا ، در مجله اورینت سال 1986 چاپ توکیو ، به زبان انگلیسی منتشر شد، با پژوهش و ریشه یابی در زبان های ژاپنی ، چینی و ایرانی به این نتیجه رسید که دو کلمه (مانسرَدَهمَ) با توجه به معنای شعر که نه تنها در سوگ کسی گفته نشده ، بلکه اوستایی و از عناصر طبیعی و کلام پند آمیز و آموزه های زرتشتی و باور های ایرانی الهام گرفته شده است. او با آشنایی و شناختی که از تاریخ کهن ایران داشت دیدگاه خود را در مورد این اشعار و سراینده آن چنین می نویسد: « پس از حمله اعراب به ایران در سال 654 میلادی "دارا" پادشاه «تخارستان» همراه با خانواده اش از «کندوزِ تخارستان» به ژاپن پناهنده مي شود. فرزندش "دارای دخت" شاهزاده ایرانی در آنجا متولد شده و به زبان ژاپنی اقدام به سرودن شعر کرد، که باید او را از جمله نخستین زنان ایرانی شاعر به حساب آورد».
این نکته نه تنها در کتاب « شعر زنان افغانستان » بلکه در کتاب «زنان شاعر پارسی گوی هفت شهر عشق » مورد توجه مهری شاه حسینی قرار گرفته است . اما به نظر می آید دقت شاه حسینی و برداشت وی از این مقاله درست تر از میرشاهی است . میر شاهی در ترجمه خود از این مقاله ،عنوان می کند، « دارایدخت زن پادشاه تخارستان که بعد از حمله ی اعراب با شوهرش به ژاپن پناهنده شد، اولین زن شاعر شناخته شده در حوزه ی فرهنگ ما می باشد. دارایدخت در سال ( 654.م) از کندوز در تخارستان به ژاپن رفت . او درسوگ شوهرش چنین می سراید:
آتش ، سوزان نیز
مانسردَهَم
رُباید و پوشاند و نهد درانبان.
آیاایدون نگویند؟
ابر، آبی دیدار
کی بررشته کوه ، اباختران آویزان است.
از ستارگان گذرد ، ازماه گذرد.»(صفحه 11 ، شعر زنان افغانستان)
نخست اینکه، ذکر این مطلب از طرف ميرشاهي به نقل از" گی کیو ئی تو " که شعر مذکور سوگ سرود است ، درست برخلاف دیدگاه " گی کیو ئی تو " است که در متن اصلی عنوان می کند یکی از دلایل من در عدم تعلق این اشعار به زن پادشاه ژاپنی سوگ سرود نبودن آن است . دوم اینکه، میرشاهی دو شعر را پشت سر هم و به صورت یک شعر آورد است که این نیز اشتباه است. اما سومین مسئله ، ترجمه سست و ناهماهنگ میرشاهی و ترجمه نکردن واژه ها یا ترکیب زرتشتی است که "ئي تو" را به شک انداخته که این اثر ممکن است متعلق به یک شاعر ایرانی و زرتشتی باشد. اما شاه حسینی دراين باره ، می نويسد: «پس از حمله اعراب به ایران در سال 654 میلادی ، «دارای ، پادشاه تخارستان» به ژاپن پناهنده شد و فرزندش داریدخت شاهزاده ایرانی درآنجا متولد شد و به زبان ژاپنی شعر می سرود که باید او را ازجمله نخستین زنان شاعر به حساب آورد. از او دو شعر درکتاب «مانی یوشو» (
حتی آتش فروزان
پیام اندیشه انگیز نیکان را (مانسرَدَهمَ)2
رباید و پنهان کند در انبان
آیا چنین نگویند؟
**********
ابر آبی رنگ
شاید بالاتر رود
همان ابری که
بر فراز کوه شمال
گسترده است
ازستارگان گذر کند،از ماه بگذرد
تا بالاترین آسمان .»
آنچه به چشم می آید ترجمه روان تر شاه حسینی و برداشت درست تر از مقاله و ترجمه اشعار ، به خصوص واژه اوستایی و مورد توجه "ئي تو" است ، که میرشاهی از آن غافل مانده. توجه به نکاتی چون:« اشعار مورد نظر سوگ سروده نیستند» و «دو شعر مجزا سروده شده اند»؛ از دیگر نکاتی به شمار می روند که از نگاه شاه حسینی پنهان نمانده است. به نظر مي آيد، کوتاهی این دو شعر نیز با تاثیر از شعرهای ژاپنی معروف به هايكو سروده شده اند. در پايان بايد تلاش هر دو محقق براي نشان دادن و حفظ بخشي از گذشته ادبي ايران را قدر دانست و از آنان سپاس گذار بود.
---------------------------------------
1- کتاب «رودکی»، نقد و پژوهش با نمونه ای اشعار: دکتر "کامل احمد نژاد"، صفحه 13.
2- مانسرَدَهمَ : واژه اوستایی و گویا به معنای ؛ پیام اندیشه انگیز است
* متاسفانه تصوير كتاب آقاي مير شاهي جهت انتشار در دسترس نبود.
برگرفته از
http://www.atiban.com/article.aspx?id=598
No comments:
Post a Comment