Sunday, August 19, 2007

خاتمی در دانشگاه سازمان ملل در ژاپن

خاتمی در دانشگاه سازمان ملل در ژاپن
خزانه صلح در جهان خالی تر از خزانه جنگ است
سیدمحمد خاتمی رئیس مركز بین المللی گفت وگوی تمدن ها كه در ژاپن به سر می برد روز جمعه در دانشگاه سازمان ملل متحد در توكیو سخن گفت.
متن كامل سخنرانی خاتمی در پی می آید.
حتما از یاد نبرده ایم كه اعضای ملل متحد در ژوئن سال ۱۹۴۵، رسما متعهد شدند كه نسل آینده را از مصیبت جنگ برهانند و چند ماه بعد از آن به این اتفاق رسیدند كه اساس سازمان ملل باید بر همبستگی اخلاقی و فكری نوع بشر بنا شود. آن روز آنان گفتند: «تنها ترتیبات سیاسی و اقتصادی دولت ها كفایت نمی كند، باید در عرصه جهانی سازوكار دیگری جست.»
در اینجا مایلم اثر جاودانه و انسانی شاعر بلندآوازه ایرانی سعدی بزرگ را برای شما بازگو كنم:
بنی آدم اعضای یك پیكرند
كه در آفرینش ز یك گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضو ها را نماند قرار
تو كز محنت دیگران بی غمی
نشاید كه نامت نهند آدمی
و مسلما این سروده عمیق آركیبالد مك لیش Archibald Macleish شاعر معاصر آمریكایی را به عنوان یكی از نویسندگان پیش نویس اساسنامه یونسكو شنیده اید:
«از آنجایی كه جنگ ابتدا در ذهن انسان ها رخ می دهد، پس صلح نیز از میانه ذهن ها سر برمی آورد.»
به این ترتیب بیش از ۶۰ سال است كه جهان رنجور از جنگ هایی عالم گیر، مداوما به یك اندیشه و یك تعهد فراخوانده شده است: ضرورت آفرینش صلح، آموختن زیبایی صلح، ساختن فرهنگ صلح و كشف فرآیندهای تحقق صلح.
اگر زیستن در صلح حق زندگی انسان است كه هست باید موانع بسیاری از پیرامون حیات روزمره او دور شوند فقر و نابرابری، خشونت و ناامنی، خودمداری و نابردباری، خودكامگی و توسعه نیافتگی و فهرستی طولانی از آنچه جوامع انسانی در دور و نزدیك عالم به آن گرفتارند، از این جمله اند.
واقعیت این است كه چنین صلحی غایب بزرگ در متن ذهن و زندگی نوع بشر امروز است و آرمان صلح پایدار هنوز رویای هر صبح و شام یكایك شهروندان جامعه جهانی است. انسان عصر ما دورانی دشوار را در جنگ گذرانیده و دورانی دشوارتر را در هراس از شكنندگی صلح آغاز كرده است.
در همسایگی شما هیروشیما و ناكازاكی شاهد همیشه جنایت هایی از یادنرفتنی اند و در همسایگی من لبنان و فلسطین گواه خلق فاجعه های جدید انسانی در این دورانند. آیا این درد دیرین و مزمن انسانی درد جنگ و جنایت و ترس از وقوع آن را درمانی ممكن نیست
هركس به فراخور جهانی كه در آن زیسته و تجربه ای كه از آن داشته است، برای برون شد از موقعیت هراس انگیز كنونی راهی جسته است. راهی كه من در پی آن بوده و هستم جست وجو و تلاش برای زیستن در چارچوب مفهومی جدید است:
فهم پارادایم «گفت وگو» به جای برخورد و حركت در چشم انداز «گفت وگوی فرهنگ ها و تمدن ها» به جای برخورد میان آنها و كوشش برای حل مسائل امروز جهانی از زاویه گفت وگوهای درون تمدنی و میان تمدنی. من گفته ام و می گویم كه جهان برای آنكه خانه امن و آباد و آزاد همگان شود، نیاز به صلحی عادلانه و پایدار دارد و برای آنكه این صلح جانمایه زندگی او شود، به گفت وگو نیازمند است. گفت وگو زیستن در هوایی تازه است، هوایی كه توانمند شدن نوع انسان را برای مشاركت فعال در كاهش دردهای جهان واقعی در پی دارد. گفت وگو فرآیندی برای تحقق فرهنگ صلح است. فرهنگی كه برای زندگی، برای توسعه، برای مردم سالاری و برای امنیت پایدار جهانی گریزناپذیر است. ما ناگزیر از گفت وگوی فرهنگ ها به عنوان منبع و محركه ای جدید برای زیستن در دنیای متجدد هستیم. گریز از گفت وگو، قرار گرفتن در دایره فرسایش و ناتوانی است و سرآغاز فرسایش و ناتوانی، نگاه به پیرامون از زاویه حذف است. حذف و به حاشیه راندن یا به حاشیه نشستن چه در حوزه منابع مادی باشد و چه در حوزه منابع معنوی، نتیجه ای جز فرسایش و فقر ندارد. هر دولت و جامعه ای كه دست به حذف و به حاشیه راندن بخشی از سرمایه های معنوی و مادی خویش می زند، فقیر و ناتوان می شود. در برابر، هر دولت و جامعه ای كه بر توان جذب و جلب سرمایه های معنوی و مادی خویش می افزاید، به ثروت و توان تازه می رسد. آن حذف و این جذب به هر صورتی كه باشد، قابل فهم و طرح در غیبت یا حضور فرهنگ و فرآیندهای گفت وگو است. گفت وگو سازوكاری نو برای كشف و هم افزایی توانایی های بشری در جهت چیرگی بر محدودیت ها است. گفت وگو توانمندسازی فرد و جامعه جدید است. فرصتی نو است برای تحركی نو.
اندیشمندان عزیز
ما امروز در دانشگاه سازمان ملل متحد گرد آمده ایم حلقه ای برای اندیشیدن درباره هر آنچه زیستن در صلح را به مخاطره می اندازد و آموختن و آموزش راه هایی كه جهان را به صلحی عادلانه و پایدار نزدیك تر می كند. گمان می كنم كه همه ما بر سر یك نكته توافق داشته باشیم كه امروز خزانه صلح هم در وجه معنوی و هم در وجه مادی آن خالی تر از خزانه جنگ در جهان است، برای این مسئله باید با هر توانی كه داریم چاره ای بیندیشیم. تا زمانی كه سرمایه گذاری دولت ها و ملت های جهان برای صلح كسر كوچكی از سرمایه گذاری آنان برای جنگ باشد، بذرهای امنیت و امید و پیشرفت در ذهن شهروندان جهان نخواهد رست.
من اگر از «گفت وگو» سخن می گویم، نقطه كانونی آن توجه و تمركز همه فرهنگ ها و تمدن ها است بر همین مسئله و گشودن راه هایی تازه در برابر آن. پیش از این هم گفته ام كه: اكنون مفهوم امنیت و صلح با گذار از الگوی پیشین تفاوت معنایی یافته است، اینك صلح مقوله ای تجزیه ناپذیر، پایدار و جامع و در حكم معرفتی مستقل تلقی می شود. مفهوم صلح از محدوده امنیت و بازدارندگی فراتر رفته و تعاملی خلاق را دربرمی گیرد كه از سطح رابطه میان دولت ها به سطح رابطه میان نهادهای مدنی ارتقا یافته است. در حقیقت صلح در دوران كنونی گوهر تفكری است كه حاملان اصلی آن انسان های كنشگر و شهروندان مسئول هستند. امروز می توان به روشنی آثار ظهور جامعه ای مدنی را در سطح بین الملل ملاحظه كرد كه در آن نقش افكار عمومی در سطح جهانی تعیین كننده شده است. اكنون وجه نظامی قدرت به تنهایی نه پیش برنده است و نه حتی بازدارنده. متاسفانه در فرآیند جهانی شدن، خشونت و جنایت نیز سامان جهانی یافته و دامنه گسترده تهدیدهای امنیت جهانی حتی كانون های امن و قدرتمند دوران جنگ سرد را نیز دربرگرفته است. تكیه بر راهبردهای جنگ مدار در این وضع، سوق دادن جهان انسانی به سوی خشونت و آشفتگی و افراط و از میان بردن فرصت های پرداختن به رنج های دیرین بشریت است. امید بستن به اعمال قدرت از طریق دستكاری در افكار عمومی نیز در عصر ارتباطات به آسانی میسر نیست. جهان كنونی مبتنی بر جهان های بسیار و منابع متعدد است، ساماندهی دائمی جهان و عبور از گذرگاه های پرمخاطره، مستلزم فهمی تازه از مناسبات جهانی است، فهمی كه در آن شنیدن افكار عمومی و تكیه بر ظرفیت های فرهنگی و مدنی موضوعیت دارد.
امروز با تٲمل بیشتر در این باب، به ویژه از زاویه یك كنشگر در درون جامعه مدنی و از میان نهاد غیردولتی موسسه بین المللی گفت وگوی فرهنگ ها و تمدن ها بر این امكان و ضرورت اهتمام به آن تاكید دارم. امروز می گویم می توان و باید از ظرفیت راهبرد گفت وگو در جهت پیشبرد صلح با تكیه بر مسائل مبتلابه و خاص جهانی بهره برد. می گویم باید و می توان گفت وگوی تمدن ها را نه به عنوان مفهومی انتزاعی و مجرد، بلكه به عنوان مقوله ای انضمامی و مشخص در زمینه مسائل مختلف بشری به كار بست.
اگر جهان در منظومه ای از مسائل در هم تنیده اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گرفتار است، خرد و اراده جمعی كه در گفت وگو شكل می گیرد برای پرداختن به یكایك مسئله های ریز و درشت جامعه بشری كارساز است. نمی توان دستورالعمل صلح را نوشت، مگر آنكه گفته ها و خواسته های بزرگ حفظ صلح را با اقدام های كوچك و روشن برای بنای صلح همراه كرد. تردیدی نیست كه كلید دستورالعمل صلح، آئین نامه هایی عملی است برای حفظ و توسعه مردم سالاری، عدالت، حقوق بشر، حق توسعه و برخورداری برای همه و نیز بازگشت انسان به اصالت معنوی خود و اهتمام به اخلاق كه بخصوص در عرصه روابط بین المللی غایبی بزرگ است.
برای ورود به این راه ناگزیر از رویكردی جدید هستیم: باید به جای حركت از منطق قدرت به سوی قدرت منطق رو كنیم. میلیون ها انسان در فقر مطلق به سرمی برند، جهان در استفاده برابر از همه مواهب مادی و معنوی، محیط زیست و جهان زیست اخلاقی و تحقق توسعه پایدار با موانع بسیار روبه رو است. پس برای مسائلی واقعی از این دست باید به جای سخنان انتزاعی از برنامه های واقع گرایانه سخن بگوییم. در چنین وضعیتی چگونه می توان از «پایان تاریخ» سخن گفت تا وقتی كه تنعم و برخورداری های معنوی و مادی، تنها برای قطب های ثروت و قدرت و منزلت در جهان میسر است و در عرصه زندگی روزمره جهانیان حاكمیت منطق و معیارهای دوگانه، جایی برای عدالت و آزادی باقی نمی گذارد اكنون باید به تعریف جدید و درستی از مسائل بشری دست یابیم و پس از آن به راه حل های نو و قابل اجرا برای كاهش و رفع آنها بیندیشیم.
باید میان تجربه های مختلف جوامع و رهیافت های نوین علمی پیوند های تازه ای برقرار كنیم. پذیرفتن این باید ها و باید هایی از این دست یعنی ورود به عرصه گفت وگوی میان فرهنگ ها و تمدن ها و عرضه برنامه های عمل آن. فهم تازه از مسائل جهانی و راه حل های تازه برای آنها تنها در زمینه های مساعد گفت وگو میسر است و تنها در مسیر گفت وگو پیش می رود.
ساختارها و نهاد های مدنی و بین المللی محل و محمل تحقق و پیشبرد این گفت وگو هایند، بكوشیم كه از این به درستی بهره گیریم. امروز اگر همه جوامع جهانی بخواهند از دانش نوین، اقتصاد نوین، ارتباطات نوین و فناوری های نوین به صورت عادلانه ای برخوردار شوند و به توسعه پایدار، حقوق اساسی و امنیت همه جانبه دست یابند، باید فرصت ها و ظرفیت های گفت وگو را در این پارادایم جدید به درستی بشناسند و به كار گیرند. در پارادایم گفت وگو نهاد های بین المللی، نهاد های بین الدولی و نهاد های ملی و نهاد های مدنی نیازمند رویكرد های گفت وگویی و ساختارهای گفت وگویی اند.
واقعیت آن است كه به رغم نیازها، ضرورت ها و امكان های فراوان برای گفت وگو موانع ساختاری و نهادی زیادی در مسیر تحقق و پیشبرد آن وجود دارد. گفت وگوی فرهنگ ها و تمدن ها مقوله ای بین المللی است كه نمی تواند در محدوده های بین الدولی محصور بماند. حتی نهاد های معتبر و موثری مثل سازمان ملل متحد در پارادایم گفت وگو نیازمند تحول در ساختار وظایف خویش اند تا بتوانند از تمامی توانایی های نهاد های مدنی، نهاد های علمی و فرهنگی و آحاد دانشمندان و متفكران و هنرمندان در سراسر جهان بهره گیرند. توان بین المللی كنونی در گفت وگو فراتر از ساختار بین الدولی كنونی این گونه نهادهاست. شاید تاسیس و تقویت نهادهای اقماری علمی، آموزشی و فرهنگی نظیر دانشگاه سازمان ملل متحد بتواند بخشی از این كاستی ها را جبران كند. اندیشه تاسیس موسسه بین المللی گفت وگوی فرهنگ ها و تمدن ها در قالب یك نهاد غیردولتی و بین المللی كه من ماه ها در پی آنم نیز، گامی در همین سو است.
شناخت و كاربرد سازوكار ها و فرآیند های گفت وگو در جهت فهم و حل مسائل واقعی جهان، ضرورت پیش روی همه ما است. پس اجازه می خواهم با مواردی مشخص از این باب سخنم را پایان دهم:
۱ گفت وگوی فرهنگ ها و تمدن ها كاربرد همه داشته ها بر سر موضوعی مشترك است، نه تحمیل پنداشت ها بر یكدیگر. باید بدانیم و بیاموزیم كه می توانیم با یكدیگر و نه در برابر یكدیگر برای رفع مسائل عموم بشری بیندیشیم و كار كنیم.
۲ مسائل عموم بشری همه حوزه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را در بر می گیرد از توسعه پایدار و محیط زیست تا حقوق بشر و مردم سالاری و از زدودن صورت های خشن فقر، تا مقابله با گونه های حاد خشونت. بپذیریم كه در فهم این مسائل و نحوه پرداختن به آنها تجربه ها و اندیشه های مختلف و متفاوت وجود دارد. باید ساز و كارها و نهادهایی برای گفت وگو بر سر این مسائل مشخص بجوییم و بسازیم.
۳ نیاز امروز گفت وگو در وهله اول تعیین و تبیین مسائل مشخص برای گفت وگو است. از آب و انرژی و بیابان زدایی تا دموكراسی و توسعه پایدار حقوق بشر. و در وهله بعد، گفت وگو درباره آنها از زاویه های مختلف فرهنگی و علمی و سیاسی و اقتصادی. امروز هر موضوع خاص و تخصصی را هم باید به عنوان یك مقوله میان رشته ای مورد توجه قرار داد. گفت وگوی امروز تنها پدیده ای میان فرهنگ ها و تمدن های گوناگون نیست، ضرورتی در پیش روی حاملان و كنش گران پیر فرهنگی نیز هست. امروز دانشمندان، روشنفكران و سیاستمدارانی كه جهان زیست های گوناگون دارند و به جهان از مناظر مختلف می نگرند، باید بتوانند با یكدیگر بر سر مسائل مختلف بشری گفت وگو كنند، كاری كه دانشگاه سازمان ملل متحد در پی آن است می تواند به عنوان نمونه ای خاص و موفق دنبال شود. موسسه بین المللی گفت وگوی فرهنگ ها و تمدن ها هم در پی انجام و پیشبرد چنین اقدام هایی است.
۴ گفت وگوی تمدن ها دلالت دارد بر بهبود همه عرصه های زندگی، از این رو نسبت نزدیكی با توسعه پایدار و همه جانبه، با صلح و امنیت جهانی و با مردم سالاری و آزادی در همه جا و برای همه كس پیدا می كند. سیاست ها و برنامه های گفت وگو می تواند و باید همه این عرصه ها را هم در حوزه های فرهنگی و سیاسی و هم در عرصه های فرهنگی و اجتماعی در برگیرد.
پرسش های اساسی ما برای گفت وگو در این باره كدامند
بنیان های ناسازگاری انسان با انسان، انسان با طبیعت و انسان با ماورای طبیعت در چیست
ریشه های نابرابری های اجتماعی كدامند
دلایل شكنندگی صلح و استعداد ناامنی در جهان كنونی چیست
چرا پیمودن راه تحقق مردم سالاری در جهان همچنان كند و دشوار است
چرا شكاف های عمیق و جدید حتی در عصر ارتباطات و دوران كاهش فاصله ها شكل می گیرد
چرا بشر امروز در موقعیت های هراسناكی از فقر نوین، ناامنی نوین و خشونت های نوین قرار گرفته است
در برابر این چراها و چراهایی دیگر آیا نمی توان و نباید به وظایف نوین دولت ها، نهادهای مدنی و نهاد های بین المللی اندیشید
توجه به خطر اخلاقی Moral Hazard در رفتار دولت ها، به نقش مذهب در جوامع مختلف، به ضرورت پاسخگو بودن قدرت ها، به توازن میان رقابت و همكاری، به نسبت میان توسعه نیافتگی و تروریسم، به گفت وگوی میان سنت و مدرنیته، به تعامل میان جهانی شدن و بومی گرایی و مباحث كلان و عامی از این دست می تواند مبنای طرح های خرد بر سر مسائل روز باشد و از آن میان ضرورت اصلاح كاركردهای دولت ها و نهاد های بین المللی را پی بگیرد. گفته اند و درست هم گفته اند كه باید بزرگ فكر كرد اما با كارهای كوچك، و زمان را از دست نداد.
وظیفه خود می دانم كه از تلاش های دور و نزدیكی كه در همه جا با این نگاه به انجام می رسد صمیمانه تشكر كنم. اینكه شما هر موضوعی را میان اندیشمندان، متخصصان و سیاستمداران به مسئله مشترك تبدیل می كنید و میان دانش، آموزش، پژوهش، فرهنگ و سیاست در عین استقلال حوزه ها رابطه ای معنادار می جویید اندیشه ای بزرگ است كه در مقیاس های كوچك به خوبی تحقق می یابد. در همین جا باید از همت ارجمند محققان و اندیشمندانی كه امر «بیابان زدایی» را در متن گفت وگویی جهانی قرار داده اند و حتی به پاسداشت این نشست به میان ما آمده اند، صمیمانه تشكر كنم.
۵ از یاد نبریم كه اگر مخاطرات و تهدید های فراروی جهان ما زیاد است، امید ها و فرصت های تغییر آنها نیز فراوان است و با گفت وگو و در گفت وگو می توان به امید در ساختن جهانی نو جامه عمل پوشید و به منابع و ذخایر معنوی و مادی جدیدی دست یافت. اگر چهره آشكار جهان ما، ناامنی و فقر و جنگ است، چهره بنیادین آن میل و تلاش در راه صلح و توسعه و امنیت پایدار است. می توانیم جهان را بسازیم و ببینیم ان شاءالله.
مذهب زنده دلان خواب پریشانی نیست
از همین خاك جهان دگری ساختن است

برگرفته از
http://www.sharghnewspaper.com/850604/html/d1.htm

No comments: