Wednesday, August 01, 2007

ایرانیان مقیم توکیو

16:38 گرينويچ - چهارشنبه 12 مه 2004

فریبا عادل خواه
پژوهشگر دفتر مطالعات و تحقيقات بين المللی پاريس و استاد مدعو در دانشگاه آکسفورد

ایرانیان مقیم توکیو

در اواخر دهه شصت هجری شمسی و همزمان با زمزمه های پایان جنگ و شروع دوباره ارتباط با دنیای خارج با موج جدیدی از مهاجرت روبرو می شویم که مقصدی بسیار متفاوت با گذشته پیش روی دارد: مقصدی نه به طرف اروپا و آمریکا بلکه به طرف سرزمین آفتاب تابان، ژاپن.

پنج سال پس از آن، سفر به توکيو به یکی از رویاهای مهاجرتی پرطرفدار تبدیل می شود، سفری که نه تنها دو پرواز هفتگی هواپیمایی جمهوری اسلامی پاسخگوی نیاز آن نيست که صف های طویل مقابل آژانسهای مسافرتی و لیستهای انتظار دو ساله بحرانی می آفریند که دادستان تهران را مجبور به حضور در استادیوم آزادی می کند تا در آشفته بازار این سفر پر امید و بحران، نظمی برقرار کند.

موضوع، باعث نگرانی دولت ژاپن می شود که با تغییر در سیاستهای کنسولی خود، ورود ایرانیان را مشروط به درخواست رواديد در سفارت متبوعش در تهران می کند، رواديدی که تا آن تاریخ بدون شرایط خاص در هنگام ورود به توکيو و برای مدت سه ماه به تمام مسافران ایرانی داده می شد. علاوه بر آن، ایرانیان برای رسیدن به مقصد موعود دست به دامن خروج های غیر مستقیم و به قولی قاچاقی و بسیار پر هزینه می شوند، خروجی که تا به امروز نیز ادامه دارد.

اینکه تاریخ عطش سیراب ناشدنی برای خروج از ایران با تاریخ انقلاب اسالامی و پيامدهای آن به ویژه جنگ ايران و عراق و بحران اقتصادی ايران گره خورده است، جای تردید نیست اما اینکه چگونه توکیو در مدتی کوتاه به انتخابی این چنین سرنوشت ساز و پرهیاهو تبدیل شد، به سختی در کادر چارچوبهای قبلی و تا حدی شناخته شده مهاجرت قرار می گیرد.

مهاجران توکيو نه برای تحصیل یا ادامه تحصیل، نه برای درخواست پناهندگی و نه حتی برای ملحق شدن به خانواده و نه برای ترک وطن که برای تن دادن به کارهای یدی و ساختمانی سخت جهت دستیابی به کلید خوشبختی دیروز و کمابیش امروز جامعه ایران، دلارهای سرنوشت ساز زرين، عازم ديار آفتاب تابان می شوند.

اين مهاجران بنابر طنز لطيف خود آنها از حاشيه "جردن جنوبی" آمده اند و اکثرا از محله های معروف تهران قديم يعنی خزانه، نازی آباد، راه آهن، گمرک، شوش، فلاح، جوادیه و سرآسیاب هستند، محله هایی همچنان قهرمان پرور. قهرمانی در این تهران خاص براساس سه اصل هميشگی ارزیابی می شود: عرق ملی تنها افتخار، زور بازو حربه استقلال و نام و یاد علی اسطوره عشق، امید و ایمان. و این چنین است که در میان ایرانیان مقیم ژاپن به کمتر کسی بر می خوری که گریزی به خاطراتی از دوران جنگ و جبهه نزند.

و شاید نیز به همین دلیل حکایت زندگی در توکیو از جنس افسانه است و تداعی گر حکایت قهرمانان یعنی همان افرادی است که ظرف يک شب راه صد ساله پیموده اند. قهرمانانی که به نیرو و توان خود بدون پشتوانه دیگران تکیه کرده اند، قهرمانانی که از صفر و یا زیر صفر، یعنی با قرض آغاز کرده اند و به قول مهاجران، "از فرش به عرش رسيده اند."

هزینه خریدهای اساسی خانواده فرد مهاجر از جمله خانه، خودرو، مغازه ، جهیزیه کامپیوتر و ... بدون حمایت دلارهای ارسالی او ناممکن است و در توان درآمدهای ريالی نيست. تعداد افرادی که چشم امید به دست مهاجر مقیم توکیو داشته و از سر تصدق این مهاجرت به اشکال مختلف به نوایی می رسند، گاهی به سختی در قامت یک قاب عکس گنجاندنی است و از خانواده درجه اول شخص مهاجر فراتر می رود.

طولانی بودن دوران جدايی ( زيرا فرد مهاجر به دليل حضور غيرقانونی خود گاهی با پانزده سال از ديدار خانواده اش محروم است) و اينکه مهاجرت ها در اکثريت 95 درصد آن مربوط به قشر مردان و شاغلين بدون تخصص است، از ديگر ويژگی های مهاجرت به توکيو به شمار می رود.

هر چند در جمع مهاجران همیشه اشاره به میزان پولی می شود که به ایران فرستاده شده اما به ندرت صحبت از کاری می شود که ارسال آن پول را امکان پذیر می سازد. کار در رستوران از شستن ظرف تا مدیریت یک مکان، ساختمان سازی یا کارگری، کار در کارگاه های کوچک صنعتی و یا مونتاژ و یا بسته بندی، کارخانجات مواد شیمیایی، فرش فروشی، رفو گری فرش، رانندگی، فروش کارت تلفن و بالاخره "کارهای خلاف" مثل خريد و فروش کارت تلفن، پاسپورت و کارت اقامت از جمله مشاغل ايرانيان مهاجر به ژاپن است.

از تغییرات مهم در دهه دوم اقامت مهاجران ژاپن می توان به ازدواج آنها با ژاپنی ها و تقلیل آمار اقامت های غیرقانونی اشاره کرد. درباره تعداد ایرانیانی که اکنون در ژاپن مهاجر هستند، به همان دلیل مهاجرت های غیرقانونی، آمار دقیقی در دست نيست. تعداد اين مهاجرين حدود 7 تا 10 هزار نفر تخمين زده می شود که اين رقم در مقايسه با گذشته ظاهرا به یک پنجم تقلیل پیدا کرده است.

از جمله مکان ها و اجتماعات مهمی که این تعداد ایرانی مقیم ژاپن را به هم نزدیک کرده و انسجام هرچند محدود میان آنها را باعث می شود، می توان به حدود ده تا پانزده فرش فروشی که در سه اتحادیه فرش مختلف و یا در سه گروه حرفه ای دور هم اجتماع می کنند، نام برد.

پنج خواربار فروشی و سه رستوران (انار، علاالدین و زعفران) از ديگر عوامل انسجام ايرانيان ساکن ژاپن است. در میان مکان های دیگر ارتباطی می توان به یک حسینیه و یک مهدویه متعلق به ایرانی های مهاجر و فرش فروش اشاره کرد.

ايرانيان مهاجر توکيو دو ماهنامه نيز دارند. ماهنامه های روشنايی و پل ابريشم هر دو در اوايل سال های 1370 به صورت هفته نامه چاپ می شده اند.

ديدگاه خوانندگان

متن شما سرگذشت جامعی از مهاجرت و کار در ژاپن را پوشش می دهد... مورد مهمی که به نظرم می رسد اينست که وزارت اطلاعات ايران از طريق وزارت خارجه از دولت ژاپن درخواست کردند تا شرايط سخت تری برای صدور ويزا قائل شود. کما اينکه مشابه اين درخواست از بسياری از دولت های دنيا صورت گرفته (برای جلوگيری از خلاف کاری ايرانيان در خارج). مسئله مهم ديگری که اشاره نکرديد اينست که بسياری در راه رسيدن به ژاپن بدبخت شده اند و عده ای نيز کلاهبرداری های بسياری کرده اند و عده بسياری در ژاپن (عمدتا غيرقانونی) به پول های فروانی رسيدند. سال ۹۷ سفری به سنگاپور داشتم و با تعدادی ايرانی برخورد کردم که يکی از آنها بعد از فقط بيست و هشت ماه اقامت در ژاپن با مبلغ ۳ ميليون دلار پس انداز از ژاپن بازگشته بود، او هرگز نگفت که چه مقدار پول پس انداز کرده است و چه شغلی داشته است، فقط با تخمين ارزش املاک و مغازه هايی که در سنگاپور خريده بود اين عدد را حدس زدم. اما شخص ديگری را ديدم که با پانزده هزار دلار از ايران به سنگاپور آمده بود (تا به قول اهل فن "بپرد") ولی متاسفانه تمام اين مبلغ از او ربوده شده بود (به قول اهل فن "پرش کشيده شد"). سيد محمد - کوالالامپور

کاش درباره هموطنانی می نوشتيد که آبرو برای ما نگذاشتند با خلافکاری و قانون شکنی، جوری که جرأت نمی کنيم بگوئيم ايرانی هستيم... مجيد - توکيو

من پنج سال به عنوان دانشجو در ژاپن تحصيل کردم. از اينکه تعداد دانشجويان ايرانی رو به افزايش است، خوشحال هستم چون می تواند چهره ايرانيان را در ژاپن بهبود بخشد. ه - سندای

ابرقدرت ها بايد روزی تاوان اين همه بدبختی که بر سر ملت ايران آمد را پس دهند. آنچه حاصل حمايت آنان از اين انقلاب شد موج پناهندگان و اوارگان و معتادان بود... جليل - ژاپن

http://www.bbcpersian.com

No comments: