درخشیدن مجموعههای شرقی در تلویزیون ایران و ارتباط برقرار کردن مخاطب با قهرمانانی چون یانگوم، هانیکو و اوشین بیش از پیش جالی خالی یک قهرمان ایرانی را در این فهرست برجسته میکند.
پخش مجموعه کُره ای "جواهری در قصر" از سیمای جمهوری اسلامی و مورد توجه قرار گرفتن آن از سوی مخاطبان ایرانی که هر جمعه شب این مجموعه را به شدت پیگیری می کنند، مرور مجموعه های شرقی را که از سال های پس از انقلاب از تلویزیون پخش و با استقبال خوب مخاطب رو به رو شده اند، به نوعی یادآور می شود.
هنوز خاطره مجموعه "سال های دور از خانه" و شخصیت محوری اوشین که با تحمل مصائب و مشکلات عدیده، گوشه ای از زندگی ملموس ژاپنی را برجسته می کرد، از یاد مخاطب نرفته که هر هفته با توجه به محدودیت شبکه های تلویزیونی، همه را پای تلویزیون می نشاند. مجموعه ای که با محور قرار دادن سه مقطع سنی کودکی، جوانی و پیری این کاراکتر با بذل توجه مسئولان صدا و سیما عاری از هر گونه انحراف اخلاقی و بدآموزی شد و عنوان اصلی مجموعه را هم تغییر داد. طوری که حتی مسئولان تلویزیون ژاپن را به تقدیر از ایران برای بدل کردن این مجموعه به سریالی اخلاقی واداشت.
شاید بتوان استقبال از مجموعه "سال های دور از خانه" و محبوبیت این کاراکتر را به محدود بودن شبکه های سیما به دو کانال نسبت داد، ولی چند سال بعد مجموعه "داستان زندگی" با محوریت کاراکتر هانیکو روی آنتن رفت که توانست مخاطب زیادی را به خود جلب کند و هنوز هم پس از گذر سالیان در ذهن اکثریت باقی بماند. هنوز هم مردم آن دخترک سر به هوا و عجول (خصلت عمومی اکثر ژاپنی ها) را به یاد می آورند که چگونه بر سر دوراهی انتخاب با درگیری های خاصی که داشت، در هر قسمت دچار مسائلی خاص می شد و در این میان مناسبات خاص ژاپنی ها هم مورد توجه قرار می گرفت.
مجموعه "از سرزمین شمالی" با محوریت مقطع زمانی معاصر ژاپن و اختلاف بین یک پدر و مادر که موجب جداافتادگی فرزندان آنها و شرایط بحرانی می شود، "جنگجویان کوهستان" با حضور کاراکترهایی با قدرت های فانتزی و ... نهایتاً مجموعه در حال پخش "جواهری در قصر" که به شیوه اسلاف خود مرارت های پیش روی یک دختر جوان و پر تلاش را برجسته می کند، نمونه های قابل استناد هستند.
این مرور کوتاه نشان می دهد که مجموعه های شرقی با تکیه بر جزئیات فرهنگ و مناسبات شرقی در کشورهایی چون ژاپن، چین، کره و ... همچنین محور قرار دادن قهرمان دختر جوانی که با تلاش مسیرهای پر از مانع را طی می کند به عنوان مولفه های اصلی توانسته اند مخاطب ایرانی را جلب کنند. به خصوص امروز که شبکه های متعدد داخلی در حال پخش آثار متنوع داخلی و خارجی هستند، رویکرد مخاطب به این نوع مجموعه ها رنگی از انتخاب می گیرد به جای اجبار.
به این ترتیب می توان این نکته را مطرح کرد که وقتی چنین آثاری مورد توجه قرار گرفته و جای خاص خود را بین مخاطب پیدا می کنند و مورد توصیه زبان به زبان قرار می گیرند، چرا مجموعه های تلویزیونی وطنی کمتر مورد چنین اقبال و توفیقی قرار می گیرند و چرا برای ساخت چنین مجموعه های زندگینامه ای که با مناسبات، فرهنگ و جزئیات زندگی های مردمی سر و کار داشته و اغلب موضوعاتی ساده و در عین حال ملموس دارد، برنامه ریزی نمی شود؟
می توان از استقبال خوب مخاطب از مجموعه های ایرانی چون "نرگس"، "زیر تیغ" و برخی مجموعه های طنز مثال زد، ولی واقعیت این است که مجموعه های ایرانی این روزها هر چه بیشتر به سمت و سوی انتخاب مضامین پیچیده، دور از جریال عادی زندگی ... و هر چه بیشتر خاص شدن پیش می روند و در این میان آنچه فراموش می شود، مخاطب و سلیقه اوست.
انتخاب مقاطع تاریخی، استناد به تاریخ مستند و داستان های پرپیچ و خم از نقاط برجسته مجموعه های تلویزیونی ایرانی است که با اوج گرفتن خود به نوعی ارتباط بی واسطه مخاطب را با هسته اصلی مجموعه، همذات پنداری با شخصیت ها و در واقع قهرمان پروری بازمی دارد و این گونه است که قهرمان و کاراکتر مورد علاقه خانواده های ایرانی یانگوم، هانیکو، اوشین و ... می شوند تا معادل های وطنی.
این ارزیابی نکته دیگری را هم برجسته می کند که به نوعی بازمی گردد به تحلیلی که ما از سلیقه مخاطب در ذهن داریم. عادت کرده ایم وقتی مجموعه های وطنی آن گونه که باید مورد توجه مخاطب قرار نمی گیرند، قبل از هر چیز به تکراری بودن و عام بودن سوژه ها تکیه کنیم و اینگونه بیندیشیم که مثلاً اگر درباره انرژی هسته ای حرف بزنیمو اثر بسازیم ، به روز هستیم و در غیر این صورت موضوعات کهنه است که مخاطب مجموعه های ایرانی را می ریزاند!
اما وقتی به همین مجموعه های شرقی پرمخاطب دقت می کنیم، متوجه می شویم که اتفاقاً سوژه اولیه همه آنها بسیار عام و حتی کلیشه ای است و این نوعِ پرداخت است که آنها را به نوعی تازه و جذاب می کند. جذابیتی که حتی شعارهای رو این مجموعه ها و خصوصیات اخلاقی بسیار اغراق شده را تحت تأثیر و آنها را مورد توجه قرار می دهد. البته همین وجه رنگ آمیزی چنین مضامین تکراری و عام با فرهنگ و سنت پررمز و راز شرقی در هر کشور و تأثیرگذاری آن، نقشی مهم در تغییر زاویه نگاه به این سوژه ها و تازه نمایی دارد.
این گونه است که مثلاً می بینیم یک مجموعه وطنی با کلی وقت برای نگارش و تحقیق، اختصاص زمان زیادی به پیش تولید، تولید و پس تولید و هزاران مولفه جذابیت زای دیگر آنگونه که باید بین مخاطب جا باز نمی کند، در حالی که مدعی بسیاری از اولین ها در نوع خود است.
به نظر می آید مجموعه سازان ایرانی بیش از رویکرد به مضامین داغ، نو و مهیج به یک فاکتور مهم نیاز دارند که برخی از آن فاصله گرفته اند: صداقت در نگاه به کاراکترها، مضامین و اصلاً صداقت در برخورد با مخاطب. تصنع و تظاهر مولفه های بازدارنده ای هستند که مخاطب خیلی زود از لایه های زیرین یک اثر آنها را بیرون می کشد و ارتباطش کلاً با مجموعه کار قطع می شود
http://www.havades.ir/Print.asp?nid=1082
No comments:
Post a Comment