Wednesday, August 01, 2007

خاطره یک ایرانی از ژاپن

خاطره یک ایرانی از ژاپن
روزهای سختی را در ژاپن گذراندم تا اینکه در یک کارخانه در 33 کیلومتری توکیو به عنوان نگهبان من را برای کار پذیرفتند. چند هفته ای از کارم نگذشته بود که به دلیل دانستن زبان انگلیسی برای واحد خدمات بهداشتی دفتر مدیریت انتخاب شدم که البته به منشی مدیر کارخانه در نوشتن نامه هایش برای کشورهای خارجی کمک می کردم.
روزی بر روی میز منشی درخواست مدیر کارخانه را دیدم که از منشی خواسته بود برای تعمیر بالابرهای مکانیکی کارخانه از شرکت سازنده آن بخواهد تا بر طبق قرارداد گارانتی تا کارخانه بیایند. چون به کار فنی علاقه داشتم و از سویی می دانستم مشکل از بلبرینگ های بالابر است با هماهنگی مدیر کارخانه آنها را سرویس کردم که این کار مورد توجه مدیر واقع شد.
پیشرفت خوبی داشتم تا اینکه روزی دیدم مدیر کارخانه در پی ساخت سوله ای برای اضافه کردن واحدی جدید است. او لا به لای آگهی های تبلیغاتی سردرگم بود که به او پیشنهاد کردم با استفاده از تیر آهن ها موجود در انبار کارخانه برایش سوله ای بسازم. باورش نمی شد. خب من هم با تکیه بر آموزش جوشکاری ، این کار را انجام دادم.
روزی که می خواستم از ژاپن برگردم مدیر کارخانه برایم جشنی گرفت و از من بابت خدماتم تقدیر کرد. او در سخنانی که به منظور تجلیل از من بیان شد گفت من به شما ایرانی ها حسودی ام می شود .اکثریت ما ژاپنی ها از آی کیو(ضریب هوشی) پایین تری به نسبت شما برخورداریم اما از شما خیلی جلوتریم . شما با این هوش باید از آمریکا هم جلو بزنید !
پاسخی برایش نداشتم جز اینکه بگویم : در ژاپن اگر نود درصد کم هوش حضور دارد اما ده درصد با هوش ها دارند بر کشور حکومت می کنند اما در ایران ما نود درصد با هوش داریم که آن ده درصد کم هوش بر آنها حکومت می کنند

No comments: