Tuesday, August 28, 2007

نظام آموزشي ژاپن در گفت‌وگو با پروفسور اوئه ياما

نظام آموزشي ژاپن در گفت‌وگو با پروفسور اوئه ياما

ارسال كننده : ابوالفضل بختياري

1386/3/28

پروفسور تاكه يوكي اوئه ياما (Takeyuki Ueyama)، فارغ التحصيل آموزش و پرورش ازدانشگاه نيهون در توكيو است.

او پس از تكميل دكتري خود در ژاپن به دانشگاه يوتا در آمریکا رفت و در رشته مديريت آموزشي دكتري گرفت. در سال 1992 در دانشگاه كلرادوی جنوبي به عنوان استادیار آموزش زبان و فرهنگ ژاپني استخدادم شد. در سال 1995 به ژاپن بازگشت و تدرس را در كالج روابط بین الملل آغاز كرد. او هم اکنون به عنوان دانشيار در این دانشگاه مشغول به تدریس دروس آموزش و توسعه، نظام هاي آموزشي، مهارت‌هاي حرفه‌اي معلمان و زبان انگليسي است. گپ و گفتي با او درباره شرايط آموزش در ژاپن:

مايليد از شرایط ورود به دانشگاه‌های ژاپن و از مزايا و موانع ورود به آن‌ها شروع كنيم؟

بله حتما. كساني كه از دبيرستان فارغ‌التحصيل مي‌شوند از جنبه‌هاي مختلف به دانشگاه نگاه مي‌كنند، بعضي از منظر كسب درآمد، بعضي از جهت شغل و موقعيت شغلي و كساني هم از جنبه‌هاي ديگر. بسته به اينكه شما چه هدفي داريد دانشگاه‌تان را انتخاب مي‌كنيد و دانشگاه‌ها هم، بسته به نوع‌شان، شيوه‌هاي مختلفي براي انتخاب و جذب دانشجو دارند. بيشتر دانشگاه‌ها امتحان ورودي براي انتخاب دانشجو برگزار مي‌كنند. به همين دليل صحبت كردن در باره موانع ورود به دانشگا‌ه‌ها چندان آسان نيست.
در ژاپن چهار شيوه ورود به دانشگاه وجود دارد: يكي از راه‌هاي ورود به دانشگاه از طريق آزمون‌هاي متمركز ملي است. البته همه دانشگاه‌ها، مقصودم دانشگاه‌های خصوصی است، ملزم به برگزاري اين آزمون نيستند. تا سال 2006 درواقع 744 دانشگاه در ژاپن وجود دارد، 87 دانشگاه ملي (دولتي) و 89 دانشگاه رياستي / شهري و 568 دانشگاه هم خصوصي بوده‌اند و هر كس كه بخواهد به دانشگاه ملي برود بايد در كنكور متمركز شركت كند.
دانشگاه‌هاي خصوصي، بعضي‌شان آزمون اختصاصي خو د را نيز دارند و در باره نتيجه كار هم تصميم مي‌گيرند. برخی دانشگاه‌هاي خصوصي هم هستند كه از نتايج امتحان متمركز استفاده مي‌كنند.
البته و به هر حال، داوطلبانی كه در آزمون متمركز شركت مي‌كنند پس از به‌ دست آوردن حداقل نمره قبولي و عبور از سيستم آزمون متمركز بايد در امتحانات اختصاصي هر دانشگاه هم حاضر شوند. مقصودم اين است كه هر دانشگاه يك حداقل براي نمره قبولي در آزمون متمركز دارد، بعد از آن امتحان خاص خود را هم برگزار می‌کند.
راه ديگر ورود به دانشگاه، ارائه توصيه‌نامه از طرف دبيرستان‌هاست. هم دانش‌آموزاني كه نمره‌هاي بالایي در دبيرستان به دست آورده‌اند مي‌توانند خود را براي پذيرفته شدن پيشنهاد بكنند و هم اينكه ممكن است دانشگاه‌هاي خصوصي از مدارس بخواهند كه دانش‌آموزان خوب خود را توصيه كنند.
يك شيوه ديگر هم اقدام از طريق اداره پذيرش است. البته اين شيوه، كه اصلش آمريكايي است، الان خيلي مرسوم نيست و به صورت استثنايي انجام مي‌شود. به طور معمول دانش‌آموز بايد قابليت ويژه‌اي داشته باشد تا از اين طريق اقدام كند، براي مثال در درس، ورزش يا يك مهارت و هنر عالي باشد. ريشه اين كار هم به جذب دانش‌‌آموزان نخبه بر مي‌گردد و اينكه دانشگاه‌هاي خوب سعي مي‌كنند دانش‌آموزان نخبه را جذب كنند، ولي تعداد چنين دانش‌آموزاني طبعا محدود است و بنابراين ممكن است از اين طريق، اما به دلايل ديگري هم، دانشجو پذيرفته شود.
بنابراین با توجه به شيوه‌هاي مختلف انتخاب دانشجو و سطوح مختلف دانشگاه‌ها به لحاظ علمي و اعتبار، نمي‌توان به‌صورت كلي در باره تمام دانشگاه‌هاي ژاپن صحبت كرد و اينكه چنين يا چنان هستند، به همين ترتيب نمي‌توان به يك نحو هم در باره دانشجويان صحبت كرد. در واقع بستگي به اين دارد كه شما مي‌خواهيد با كدام هدف مثلا موقعيت اجتماعي، يادگيري و شغل، به كدام دانشگاه برويد.

آن طور که از مطالعه رسانه هاي ژاپني پي بردم فقط تنوع شيوه‌هاي جذب دانشجو الزاما به معنای علاقه زیاد به دانشجو شدن در اينجا نیستو حتی کسانی از وجود یک بحران در زمینه جذب دانشجو در ژاپن صحبت می کنند. موضوع چیست؟

درست می‌گویید، اكنون دانش‌آموزان ژاپني خيلي علاقه‌مند به رفتن به دانشگاه نيستند. در دهه 1950 تعداد دانشگاه‌هاي ژاپن كم بود و تنها 10 تا 15 درصد دانش‌آموزان مي‌توانستند وارد دانشگاه شوند. اكنون 50 درصد فارغ‌التحصيل دبیرستان به دانشگاه مي‌روند. اين در حالي است كه ظرفيت دانشگاه‌ها بيش از اين تعداد است. هم علاقه دانش‌آموزان به دانشگاه كم شده و هم جمعیت 18 ساله كاهش یافته است. به اين ترتيب ما با ظرفيت خالي در دانشگاه‌ها مواجه هستيم. البته اين همه مسئله نيست، از يك طرف بعضي دانشگاه‌ها، كه بر اساس برآوردها تعدادشان حدود 150 و متشكل از دانشكده‌هاي مختلف هستند هم با كمبود دانشجو مواجهند و از طرف ديگر بعضي دانشگاه‌هاي خوب و معتبر با تعداد بسيار زيادي متقاضي ورود. در واقع دانشگاه‌هاي خصوصي الان دنبال دانشجو و صيد آن مي‌گردند. دولت هم مي‌گويد كه اگر همه هم بخواهند مي‌توانند دانشجو شوند.

چرا اين علاقه‌ به دانشگاه كم شده؟

جامعه ژاپن در حال تغيير است، مضمون‌ها و شيوه‌های ياد دادن هم در حال تغيير هستند. شما وقتي با يك دانش‌آموز ده ساله صحبت مي‌كنيد ممكن است متعجب شويد كه چقدر خوب در باره دانش پايه مثلا در حوزه اقتصاد و ماليات مي‌داند. در حالي كه در نسل من امکان نداشت شما

بچه‌اي ده ساله را ببیند که این قدر خوب در باره ماليات مي‌داند. دليل هم اين است كه خانواده‌ها در باره اين موضوعات صحبت مي‌كنند. نتیجه‌اش هم این شده که نوجوان‌ها در باره مسائل جدي‌تر با پختگي بيشتري صحبت مي‌كنند. در عین حال در ژاپن همه راه‌ها ديگر به دانشگاه ختم نمي‌شود. از نظر جوان‌ها سرمايه‌گذاري روي منابع انساني معنا و راه‌هاي تازه‌اي يافته است. مقصودم اين است كه كاهش تعداد متقاضيان دانشگاه الزاما به معناي ناتواني يا شكست نظام آموزش دانشگاهي نيست. علت را بايد در تحول جامعه هم جست‌وجو كرد.

نسبت جنسيتي دانشجویان در دانشگاه‌هاي ژاپن چگونه است؟

در رشته‌های مهندسي تعداد دانشجویان دختر كم است. بيشتر دختران رشته‌های علوم انساني را انتخاب می‌کنند و در این رشته نزدیک به 50 درصد سهم دختران است. برای مثال در دانشگاه من كه بر فرهنگ متمركز است، حدود 50 درصد دانشجویان دختر هستند. در قوانین استخدامی ژاپن، تفاوتی بین زنان و مردان نیست، اما در واقعيت تبعيض‌هايي میان زنان و مردان وجود دارد، برای مثال دستمزد زنان كمتر از مردان است. بسیاری از زنان ژاپني نیز مایل نیستند که پس از ازدواج کار کنند. بخشی از این موضوع به مادر شدن آن ها مربوط می شود و بخشی هم به زمینه های فرهنگی.


ژاپن در چشم جهانيان خانه تكنولوژي است؛ در دانشگاهها چطور؟ ديجيتاليسم بر دانشگاه حاكم است؟

من پانزده سال در ايالات متحده بودم. مي‌دانيد كه آنجا دانشگاه‌ها بخش‌هاي توسعه فناوري دارند. اين كار را از دهه هشتاد به آرامي آغاز کردند. در دهه نود هم این روند به صورت جهشی در آن کشور ادامه پیدا كرد. اما اينجا هنوز اين روند كند است

ظاهرا از آن ارتباط تنگاتنگ دانشگاه و صنعت در دهه هاي پيشين هم ديگر خبري نيست و ديگر از جوشش نام ها و برندهاي معتبري كه حاصل همين ارتباط بود چيزي به چشم نمي‌خورد

بله يك چنين ارتباط تنگاتنگي در ژاپن وجود ندارد. اساسا كاربرد فناوري در ژاپن سريع نيست. يك مثال مي‌زنم: ما در مدارس ژاپن كامپيوتر و اتاق كامپيوتر داريم، دانش‌آموزان از اين وسيله بسيار زياد استفاده مي‌كنند ولي فرايند انتشار استفاده از كامپيوتر ميان معلمان بسيار كند است؛ بسيار كند براي معلمان و بسيار تند براي دانش‌آموزان. راستش را بخواهيد، وقتي به دقت به مدارس نگاه مي كنم مي بينم كه معلمان واقعا علاقه‌مند به ياد گرفتن كامپوتر نيستند. در سال 2003 تحقيقي در زمینه نگرش معلمان نسبت به آموزش انجام شد. اين پژوهش نشان داد كه معلم‌هاي ژاپني به‌اندازه كافي به نقش فناوري در آموزش باور ندارند. البته 60 درصد پاسخ‌گويان، مديران مدارس بودند كه بيش از 50 سال سن داشتند. معني اين حرف اين است كه معلمان مسن‌ علاقه‌مند به فناوري نيستند. در مقابل،60 درصد مديران موضوع مهم براي‌شان بزهكاري نوجوان‌ها و آزار و اذیت بچه‌ها در مدرسه بود.

در دنياي معاصر بحث شكاف ديجيتال؛ بين كشورهاي توسعه يافته و روبه توسعه، يا بين شمالي‌ها و جنوبي‌‌ها مطرح است، مي‌شود نتيجه گرفت اينجا چنين شكافي بين دانش‌آموزان و معلمان وجود دارد و اگر هست پيامدهاي آن چيست؟

ببيند ما در نگاه اول طبعا متوجه رابطه دانش‌آموز با ابزار مي‌شويم. مي‌بينيم كه دانش‌آموز و دانشجویان چقدر با علاقه با كامپيوتر کار می کنند و کمتر به دلیل اصلی آن فکر می‌کنیم. اینکه آیا كنجكاوند، مي خواهند بدانند که کامپیوتر چيست و از آن سر دربیاورند و یا چیز دیگری. من خودم همیشه به دانشجویان توصيه مي‌كنم اول به این فکر کنند که چرا از کامپیوتر استفاده می‌‌کنند. من به آن ها توصیه می‌کنم حتما از اين فناوري استفاده كنند و به من بگویند از آن چه استفاده ای کرده‌اند. به آن‌ها می‌گویم اگر شما چیزی یاد بگیرید و چیزی به دست بیاورید آدم خوشبختی هستید، اما از همه چیز مهم تر دانستن این است که چرا از این فناوری استفاده می کنید. البته به هیچ وجه به آن ها نمی گویم که از این فناوری استفاده نکنید یا این نوع از کامپیوتر استفاده کنید. من به آن‌ها نمي گويم چه چيز را ببينند و چه چيز را نبينند، بلکه به آن‌ها می‌گویم تلاش کنید درست ببینید.

من جوابم را نگرفتم؛ اچازه بدهيد به شكل ديگري آنرا مطرح كنم. اگر دانش اموزي ببيند كه معلمش با فناوري آشنا نيست، چطور مي تواند او را قبول كند؛ طبيعي است كه به او ديگر توجه نمي‌كند، به عبارت بهتر مشكل فقط وبگردي دانشجويان نيست

حق با شماست، اما یک نکته هم در عمل وجود دارد. وقتی من ازدانشجویانم می‌خواهم که گزارشی تهیه کنند و می‌بینم بخش زیادی از آن گزارش، صرفا کپی اطلاعاتی است که در اینتر

نت وجود دارد، آن وقت چه بايد كرد، آن هم كپي انبوهی از اطلاعات اینترنتی که الزاما به درد بخور هم نیستند. این، مرا نگران مي‌كند.

اما به اعتقاد من آن ها حق دارند براي رساله ها و يا براي پروژه‌هايشان در طول ترم از اين امكان استفاده منند، مگر حتما بايد مثل دوره‌هاي من و شما به دهها كتابخانه سر بزنند؟ خب وقتي با يك كليك به منابع مورد نظرشان مي‌رسند چرا نبايد اين كار را بكنند؟ وقتي سايت آمازون؛ كتاب‌هايش ديجيتال خودش را قابل جستجو كرد، يك انقلاب بود. جستجو در اينترنت فرصت مرور ادبيات را به دانشجويان مي‌دهد..........

من با بحث شما به هیچ وجه مخالف نيستم. من هم به فرایندهای دانش‌پايه معتقدم و با آن‌ها موافقم. جمع‌آوری اطلاعات و ایجاد پایگاه‌های داده و اطلاعات حتما کار خوبی هست و امکان می‌دهد که در عرصه دانش به هم نزدیک‌تر شویم. من با اين مخالفم كه دانش‌آموز یا دانشجو با هر چه مواجه مي شود فكر كند اطلاعات است. در حالی که او به نویسنده و تهیه‌کننده اطلاعات هم باید فکر کند. متأسفانه اين جنبه موضوع به دانشجویان و دانش‌آموزان یاد داده نمی‌شود. آن‌ها از کار با اینترنت خیلی چیزها عایدشان می‌شود، این درست است، اما آیا متوجه اهمیت اطلاعات هم می‌شوند، متوجه این هم می‌شوند که چقدر سوگیری در پس اطلاعات وجود دارد، چرا باید این اطلاعات را داشت و اساسا این اطلاعات به چه دردي مي‌خورند؟ ما به آن‌ها كار كردن با كامپيوتر را یاد می‌دهیم، اما این به تنهایی کافی نیست.
من می‌دانم که رسانه‌ها تا پیش از این در اختیار دولت و نخبگان بوده‌اند. اینترنت واقعا امکان یک انقلاب در حوزه دانش انسان را فراهم کرده است. اما معنای این انقلاب تنها افزایش دانش نیست، بلکه معنای آن ارتقای هوشمندانه دانش برای شناخت جهان واقعی است. ما باید کمک کنیم که دانشجو و دانش آموزان از این توانایی هم برخوردار شوند.

آنچه شما مي‌گوئيد نياز دانشجو به سواد رسانه‌اي است؛ اما من فكر مي‌كنم اين سواد را هم بايد معلمان به دانشجويان منتقل كنند؛ اما چون متاسفانه رسانه هاي مدرن را نمي‌شناسند از اين كار هم باز مانده‌اند و لذا دانشجويان عمدتا درس خواندن در كشورهاي ديگر را انتخاب مي كنند كه ممكن است الزاما درست هم نباشد. به همين حاطر است كه فرضا شركتي مثل مايكروسافت دانشجويان ژاپني و ساير كشورها را جذب مي كند و دانشگاه‌هاي شما خالي مي‌مانند

به موضوع جالبی اشاره کردید. شما همین الان در توكيو تعداد فراوانی هندي را مي‌بينيد كه به راحتي ژاپني صحبت مي‌كنند و يا در ژاپن برای شرکت های ژاپنی کار مي‌كنند، شركت‌های آن ها ژاپنی هستند و به همه جاي جهان دسترسي دارند. از این منظر، جامعه ژاپن، بين المللي تر شده است.

من فكر مي‌كنم ، بازار كار يا شركت‌هاي بين المللي مقصر نيستند و نيروي عجيب و غريبي هم ندارند، بلكه موضوع عمدتا به قصور نظام‌هاي آموزشي دانشگاهي و عقب ماندن آنها از تحولات مربوط مي‌شود

من هم به آنچه گفتید فکر می‌کنم واز خودم می‌پرسم برای مثال ده سال دیگر چند دانشجوی ما اگر بخواهند می‌توانند برای بيل گيتس كار كنند. ساده تر از این، اساسا چند درصد دانشجويان ما مي‌توانند انگليسي صحبت كنند. این درست است که جوان ژاپنی خیلی زیاد كار مي كند، اما اين تمام موضوع نيست، کار يك جبنه موضوع است و انگيزه براي حضور در فرايندها جبنه مهم تر. اگر شما برای مثال از من بپرسید که آیا ده سال دیگر 50 درصد دانشجويان ژاپن آمادگي خواهند داشت که در عرصه ها و سطح های بین‌المللی کار کنند، پاسخ من منفی است. ما تلاش می‌کنیم، ولی خیلی به نتیجه و حاصل کار فکر نمی‌کنیم. در واقع فرايندها از پيامدها براي ما مهم‌ترند. بايد بیشتر تلاش کنیم و یکی از موضوع های تلاش هم آموختن زبان انگلیسی است. ما باید به این فکر کنیم که چرا دیگران انگیزه یاد گرفتن زبان ژاپنی را دارند، اما ما چنین انگیزه ای نداریم. این یکی از چالش‌هایی است که دولت ژاپن باید به فکر آن باشد.

اما من از زاويه‌ ديگري به موضوع نگاه مي‌كنم. شما هيچ تحول نظري و تئوريك در عرصه دانشگاهي موجود نمي‌بينيد. من فكر مي كنم نظام هاي اموزشي هنوز به شكل كلاسيك به پديده فرايند كارنگاه مي‌كنند حال آنكه اساسا خود فرايند كار دستخوش پردازش شده است و به طبقه بندي قديمي نيروي كار به يقه سفيدها و يقه آبي ها يا همان كارگران و مديران؛ اكنون جمعي به نام يقه طلايي‌ها هم اضافه شده كه تخصص خودشان را بدون موانع زماني ومكاني ارائه مي‌كنند، چون مهارت چنين اموري را دارند و به مهارت‌هاي مرتبط با محيط وب مسلح هستند . متاسفانه نظام‌آموزشي هنوز اين يقه طلايي‌ها را نديده است، اما كمپاني‌هاي بين‌المللي مثل مايكروسافت نه تنها آن‌ها را ديده‌اند؛ بلكه همه ساله‌هم با برپايي آزمون‌هاي تخصصي آنها را وارد شركت خودشان مي‌كنند.

من با اين بحث موافق هستم و فكر مي‌كنم موضوع بسيار مهمي هم هست، اما موضوع زبان را هم مهم ‌مي‌دانم، از طرف ديگر منتقدين مي‌گويند ديگران بايد بيايند ژاپني ياد بگيرند.

نگران هویت‌شان هستند؟

ببينيد ما بايد به تفاوت ابعاد گوناگون فعاليت دولت با جنبه های گوناگون فعالیت‌هایی که مردم دارند یا می توانند داشته باشند توجه كنيم. اندیشه مردم به مرور زمان تغییر می‌کند. می‌دانید که ما در ژاپن بيش از آزادي از هارمونی و هماهنگی می‌گوییم. ما به تركيب عقايد علاقه‌مندیم و نگرانیم که آزادي زياد، آزاردهنده باشد. الان حكومت مدعي است كه ژاپني‌ها دارند هويت خود را از دست مي‌دهند و بنابراین بايد این هویت را اعاده كرد. در حالی که اتفاقا به لحاظ تاریخی خاطره بدی از مطرح شدن بحث هویت ژاپني داریم. مقصودم سال‌های قبل از جنگ جهاني است. از نظر من، هويت، موضوع مهمی است، اما منشأ هويت و هويت ملي در يك جامعه دموكراتيك مردم هستند نه حکومت. ما بايد در فضاي دموكراتيك زندگي كنيم تا هويت دموكراتيك مان شكل بگيرد. مردم امکان خلق هويت را دارند و ا گر حكومت ژاپن در اين زمينه زیاد مداخله کند به نتيجه نخواهيم رسيد. ما به تلاش‌هاي فردي بسياري براي فهم اين كه فرهنگ ژاپني چيست، احتیاج داريم. ما بايد فرهنگ‌مان را دوباره ارزيابي و راه‌هاي تداوم آن را پيدا كنيم.

فرايند مورد نظر شما تا حدودي جبري است و وقتي با مرگ زمان و مرگ فاصله، جهان به اندازه صفحه ماوس كوچك شده نه تنها تكثر كه شاهد نوعي همگرايي و اختلاطي شدن و چندگونگي شخصيت افراد هم هستيم. اين پديده را در جوان‌ها بيشتر مي‌توان ديد؛ اين وضعيت به بروز شخصيت‌هاي چندگانه مي‌انجامد. مردمي كه فرضا لباس آمريكايي مي‌پوشند اما ايراني يا ژاپني مي‌انديشند. اين فرايند را در چين هم مي‌توان ديد. به گمان هيچ چيز به نفع هيچ حرياني مثلا غرب يا شرق تثبيت نشده و در مرحله گذار به سر مي‌بريم. به گمانم درست نيست كه دانشجو را با صفت و برچسب مواجه كنيم، آنها به سبب كوچك شدن جهان در عرصه ارتباط، در حال تجربه وضعيت جديد هستند ، در دوره گذار هستند و هر لحظه هم ممكن است به شرايط هويتي، فرهنگي و اجتماعي خود بازگشت كنند.

من هم فکر می کنم اگر ما به فرهنگ‌های دیگر توجه داشته باشیم شانس بیشتری برای حفظ فرهنگ خود ایجاد خواهیم کرد. حذف فرهنگ‌های دیگر کمکی به ما نمی‌کند. به همين خاطر هم به دانشجويانم گوشزد می‌کنم حتما به خارج بروند و جهان را ببینند. به نظر من اینکه آیا آن‌ها به ژاپن باز خواهند گشت یا نه موضوع اصلی نیست. آن‌ها باید بدانند که با اتکاء به گذشته می‌توانند خود را معنا کنند و درعین حال باید مرتب فرهنگ خود را مورد بازبینی قرار دهند. آن‌ها نه تنها باید این کار را انجام بدهند، بلکه باید دلیل آن را به‌درستی هم بدانند. دلیل این امر هم موضوعاتی است که شما به آن ها اشاره کردید.

طرح اصلاح نظام آموزشي ژاپن الان در چه مرحله‌اي است؟

نخست وزیر ژاپن شینزو آبه‌ شورایی را مسول بازبینی اجرای برنامه درسی ملی و مشکلات آموزش مدارس کرده. این شورا، هم تجدید نظر در برنامه درسی ملی را دنبال مي‌كند يك گزارش هم داده كه تاكيدش بر پرورش حرفه‌ای معلمان است

No comments: